رژیم به نام "راهیان نور", "راهیان گور" به راه انداخته و مغزشویی پرخاشگرانه ضد انسانی را گرامیداشت رشادت های نسل سوخته وامی نمایاند. به جای التیام نهادن بر تلخی ها و مرارت های جنگ ایران و عراق در وجدان عمومی جامعه, عامدانه بر زخم باز نمک می پاشد چون خود زخمی مهلک بر پیکر جامعه ایرانی است....
روشنگری: یک نظام سیاسی مردمی که در برابر مردم پاسخگوست نسبت به تجارب تلخی مثل جنگ ایران و عراق و کشتارها, جراحات, ویرانی های سنگین جانی و مالی حاصل از آن چگونه رفتار می کند؟ پاسخ این پرسش ساده روشن است: اصلی ترین وظیفه این نظام مرهم نهادن بر جراحات باقی مانده از جنگ است. از طریق فراهم کردن امکانات زندگی برای آنانی که با انگیزه حفظ موجودیت کشور در این جنگ آسیب دیده و ناقص شده اند. از طریق رسیدگی به وضعیت معیشتی خانواده هایی که جنگ خانه هایشان را ویران کرده است؛ نان آورشان را ربوده است و مایه افلاس شان شده است, و در سطح کلان تر از طریق بازنگری اساسی در سیاست ها و در پیش گرفتن چنان سیاستی که بهانه جنگی تازه را در خدمت هیچ متجاوزی قرار ندهد. با چنین روش هایی است که تلخی و مرارت های جنگ به تدریج در وجدان عمومی التیام می یابد و خطرات وقوع جنگ کاهش می یابد. رژیم نامردمی جمهوری اسلامی اما به جای این راهکارها کاروان های "راهیان نور" به راه انداخته است و هر روز هم بر وسعت این کاروان ها می افزاید. سال ها پس از پایان جنگ, هنوز مین های مناطق مرزی را پاکسازی نکرده اند و مین ها بر اساس آمارهای همین رژیم هنوز روزانه بیش از یک نفر را به کام مرگ می فرستند, صدها هزار مجروج جنگی همچنان در شرایط اسف بار در این گرانی وحشتناک و طاقت فرسا از ناچیزترین امکانات زندگی محرومند و صدایشان به جایی نمی رسد. این رژیم حتی صدای آنهایی را که زمانی حزب اللهی بوده اند و برای حفظ همین رژیم به جبهه ها رفتند و معلول شده اند خفه می کند و نیازهای زندگی این دسته را بی پاسخ می گذارد. آنوقت برای باز و تازه نگاه داشتن زخم جنگ در روح و روان جامعه ایران با سازماندهی فرماندهان نظامی فاسدی که بعضا سراغشان را باید در آغوش تن فروشان در عشرت کده های اختصاصی شان گرفت, تحت عنوان "راهیان نور" بساط مغزشویی جوانان و دانش آموزان به پا می کنند. این ها به دستور امام جنایت کارشان زمانی که می شد آبرومندانه به جنگ و کشتار خاتمه داد برای تثبیت پایه های نظامشان جنگ را ادامه دادند و صدها هزار جوان بیگناه را در تنور جنگ سوزاندند, شهرها و روستاها را از شیون مادران فرزند باخته و زنان بیوه انباشتند و چهارراهها و میادین, گوچه ها و پس کوچه ها در سوگ حجله ها غرق شد, اما باز هم دست بردار نیستند. این ماشین جنون و آدمکشی و سفاهت انگار اشتهایش سیری ناپذیر است. دسته دسته جوانان را در قالب کاروان های "راهیان نور" به مناطق جنگی می برند و این مناطق را به جنگ ندیده ها نشان می دهند تا زیر گوشش شان بخوانند همان طور که زمانی جوانان قدیم به فرمان خمینی در این خاک ها به خون تپیدند شما هم آماده باشید تا اگر آقای خامنه ای دستور داد به همین ترتیب در جاهایی شبیه همین جاها خودتان ار معلول کنید و به کشتن بدهید. به این ترتیب رژیم به نام "راهیان نور", "راهیان گور" به راه انداخته و مغزشویی پرخاشگرانه ضد انسانی را گرامیداشت رشادت های نسل سوخته وامی نمایاند. بر زخم باز نمک می پاشد چون خود زخمی مهلک بر پیکر جامعه ایرانی است. رژیمی که وجودش با مرگ و ویرانی و تباهی و فساد درهم آمیخته است و نمی تواند بماند مگر این که یا بکشد یا به پرورش گوشت دم توپ مشغول باشد. جمهوری اسلامی, بخصوص دستگاه ولایی و پاسداران مزدور و فرماندهان ریاکارش اما کور خوانده اند. این بار نسل جوانی که تجربه خونین نسل گذشته را دارد به دام این تبلیغات پوچ و مسموم نمی افتد. کاروان واقعی نور نیازی ندارند به مناطق جنگی برده شوند, کافی است اعضای این کاروان ها از منازل محقر و سرپناه های معلولان و مجروحان گمنام و سوخته شده گان واقعی جنگ ایران و عراق بازدید کنند و بعد سری به زعفرانیه بزنند و از نزدیک محل زندگی سرداران و فرماندهان پشت جبهه آن جنگ را ببینند و با زندگی قربانیان و معلولان قیاس کنند. آنها همین که نیم ساعتی پشت در بنیاد شهدا و جانبازان پای سخن مجروحان آن جنگ بنشینند و از نزدیک با شیوه تعیین درصد جانبازان آن جنگ آشنا شوند و نامه های بی جواب مانده آنها خطاب به مسوولان و نهادهای حکومتی را بخوانند برایشان کافیست .
روشنگری: یک نظام سیاسی مردمی که در برابر مردم پاسخگوست نسبت به تجارب تلخی مثل جنگ ایران و عراق و کشتارها, جراحات, ویرانی های سنگین جانی و مالی حاصل از آن چگونه رفتار می کند؟ پاسخ این پرسش ساده روشن است: اصلی ترین وظیفه این نظام مرهم نهادن بر جراحات باقی مانده از جنگ است. از طریق فراهم کردن امکانات زندگی برای آنانی که با انگیزه حفظ موجودیت کشور در این جنگ آسیب دیده و ناقص شده اند. از طریق رسیدگی به وضعیت معیشتی خانواده هایی که جنگ خانه هایشان را ویران کرده است؛ نان آورشان را ربوده است و مایه افلاس شان شده است, و در سطح کلان تر از طریق بازنگری اساسی در سیاست ها و در پیش گرفتن چنان سیاستی که بهانه جنگی تازه را در خدمت هیچ متجاوزی قرار ندهد. با چنین روش هایی است که تلخی و مرارت های جنگ به تدریج در وجدان عمومی التیام می یابد و خطرات وقوع جنگ کاهش می یابد. رژیم نامردمی جمهوری اسلامی اما به جای این راهکارها کاروان های "راهیان نور" به راه انداخته است و هر روز هم بر وسعت این کاروان ها می افزاید. سال ها پس از پایان جنگ, هنوز مین های مناطق مرزی را پاکسازی نکرده اند و مین ها بر اساس آمارهای همین رژیم هنوز روزانه بیش از یک نفر را به کام مرگ می فرستند, صدها هزار مجروج جنگی همچنان در شرایط اسف بار در این گرانی وحشتناک و طاقت فرسا از ناچیزترین امکانات زندگی محرومند و صدایشان به جایی نمی رسد. این رژیم حتی صدای آنهایی را که زمانی حزب اللهی بوده اند و برای حفظ همین رژیم به جبهه ها رفتند و معلول شده اند خفه می کند و نیازهای زندگی این دسته را بی پاسخ می گذارد. آنوقت برای باز و تازه نگاه داشتن زخم جنگ در روح و روان جامعه ایران با سازماندهی فرماندهان نظامی فاسدی که بعضا سراغشان را باید در آغوش تن فروشان در عشرت کده های اختصاصی شان گرفت, تحت عنوان "راهیان نور" بساط مغزشویی جوانان و دانش آموزان به پا می کنند. این ها به دستور امام جنایت کارشان زمانی که می شد آبرومندانه به جنگ و کشتار خاتمه داد برای تثبیت پایه های نظامشان جنگ را ادامه دادند و صدها هزار جوان بیگناه را در تنور جنگ سوزاندند, شهرها و روستاها را از شیون مادران فرزند باخته و زنان بیوه انباشتند و چهارراهها و میادین, گوچه ها و پس کوچه ها در سوگ حجله ها غرق شد, اما باز هم دست بردار نیستند. این ماشین جنون و آدمکشی و سفاهت انگار اشتهایش سیری ناپذیر است. دسته دسته جوانان را در قالب کاروان های "راهیان نور" به مناطق جنگی می برند و این مناطق را به جنگ ندیده ها نشان می دهند تا زیر گوشش شان بخوانند همان طور که زمانی جوانان قدیم به فرمان خمینی در این خاک ها به خون تپیدند شما هم آماده باشید تا اگر آقای خامنه ای دستور داد به همین ترتیب در جاهایی شبیه همین جاها خودتان ار معلول کنید و به کشتن بدهید. به این ترتیب رژیم به نام "راهیان نور", "راهیان گور" به راه انداخته و مغزشویی پرخاشگرانه ضد انسانی را گرامیداشت رشادت های نسل سوخته وامی نمایاند. بر زخم باز نمک می پاشد چون خود زخمی مهلک بر پیکر جامعه ایرانی است. رژیمی که وجودش با مرگ و ویرانی و تباهی و فساد درهم آمیخته است و نمی تواند بماند مگر این که یا بکشد یا به پرورش گوشت دم توپ مشغول باشد. جمهوری اسلامی, بخصوص دستگاه ولایی و پاسداران مزدور و فرماندهان ریاکارش اما کور خوانده اند. این بار نسل جوانی که تجربه خونین نسل گذشته را دارد به دام این تبلیغات پوچ و مسموم نمی افتد. کاروان واقعی نور نیازی ندارند به مناطق جنگی برده شوند, کافی است اعضای این کاروان ها از منازل محقر و سرپناه های معلولان و مجروحان گمنام و سوخته شده گان واقعی جنگ ایران و عراق بازدید کنند و بعد سری به زعفرانیه بزنند و از نزدیک محل زندگی سرداران و فرماندهان پشت جبهه آن جنگ را ببینند و با زندگی قربانیان و معلولان قیاس کنند. آنها همین که نیم ساعتی پشت در بنیاد شهدا و جانبازان پای سخن مجروحان آن جنگ بنشینند و از نزدیک با شیوه تعیین درصد جانبازان آن جنگ آشنا شوند و نامه های بی جواب مانده آنها خطاب به مسوولان و نهادهای حکومتی را بخوانند برایشان کافیست .
۱ نظر:
مرگ بر شما مبارزین راه شیطان
ارسال یک نظر