۱۳۸۶ اسفند ۴, شنبه

جمهوری اسلامی، پیشرو در اعدام نوجوانان در دنیا

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از خبرنامه امیرکبیر: سازمان دیده بان حقوق بشر نسبت به صدور حکم اعدام برای محمد رضا حدادی، نوجوانی که به اتهام ارتکاب جرمی در سن ۱۵ سالگی، به اعدام محکوم شده است، اعتراض کرده است.
متن بیانیه این سازمان به شرح زیر می باشد:
دیده بان حقوق بشر گفته است آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائیه ایران باید به سرعت دستور دهد اعدام محمد رضا حدادی لغو شود. محمد رضا حدادی به خاطر جرمی که گفته می شود در سن ۱۵ سالگی مرتکب شده به اعدام محکوم شده است.
دیده بان حقوق بشر مطلع شده که حدادی در خطر اعدام در استان فارس قرار دارد.
مقام های قوه قضائیه باید اظهارات مدافعین حدادی را مبنی بر اینکه او مرتکب قتل نشده مورد تحقیق قرار دهند. آنها همچنین باید این ادعا که سایر مدافعین این پرونده، به حدادی برای اعتراف فشار آورده اند و به او رشوه داده اند را بررسی کنند. صرفنظر از نتیجه این بررسی ها، حکم اعدام حدادی باید لغو شود زیرا ناقض تعهدات بین المللی ایران در عدم اعدام مجرمین نوجوان است.
کلریسا بنکومو پژوهشگر حقوق کودکان خاورمیانه در دیده بان حقوق بشر گفت: “اعدام فردی برای جرمی که در هنگام کودکی مرتکب شده همواره غلط است، اما محاکمه ناقص، ناعادلانه بودن این پرونده را مضاعف کرده است .”
وی افزود: “رئیس قوه قضائیه ایران باید این اعدام را متوقف کند و دستور دهد تحقیقات کاملی در مورد این پرونده انجام شود.”
حدادی در سال ۲۰۰۴ به مرگ محکوم شد. این حکم بر اساس اعترافات او و اظهارات سایر مدافعین این پرونده صادر شد. اما حدادی پیش از نهایی شدن محاکمه، اعترافات خود را پس گرفت. مدافعین دیگر این پرونده نیز بدنبال آن اظهارات خود را که حاکی از دخالت حدادی بود پس گرفتند.
دیده بان حقوق بشر همچنین از حکومت ایران می خواهد مجازات مرگ برای همه افرادی که در هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشتند را به سرعت و بطور کامل لغو کند. ایران سردمدار اعدام مجرمین نوجوان - افرادی که در هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشتند- است. ایران حداقل شش مجرم نوجوان را در سال ۲۰۰۷ اعدام کرده است. به گفته سازمان عفو بین الملل تا ماه ژانویه حداقل ۸۶ مجرم نوجوان در ایران در انتظار اعدام بوده اند.
دادگاه کیفری کازرون در ۶ ژانویه سال ۲۰۰۴ حدادی را به جرم ربودن و قتل یک راننده تاکسی بنام محمد باقر رحمت در اوت سال ۲۰۰۳ محکوم به مرگ کرد. همدستان محمد رضا حدادی در این پرونده که همگی در هنگام وقوع این جرم بیش از ۱۸ سال داشتند، احکام کمتری دریافت کردند. این در حالیست که شواهدی وجود داشت که حاکی از دخالت مستقیم آنها در این قتل بود. حدادی گرچه به ارتکاب این جرم اعتراف کرد اما مدتی بعد طی نامه ای به دادگاه اعتراف خود را پس گرفت. او در این نامه گفت سایر مدافعین این پرونده او را فریب داده بودند تا خود را گناهکار اعلام کند و به دروغ به او قول داده بودند که در مقابل به وی و خانواده اش پول و پاداش های دیگر بدهند.
به گفته وکیل محمد رضا حدادی، اولین مظنونی که در ارتباط با این پرونده دستگیر شد یکی از بستگان او بنام کریم حدادی بود که در اکتبر ۲۰۰۳ به بازپرسان گفت همراه با مهدی ساسانی، تقی حدادی و محمد قربانی به این راننده تاکسی حمله کردند. پس از آن ساسانی، تقی رحمانی و قربانی وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و خفه کردند. هیچ یک از این مظنون نامی از محمد رضا حدادی نبردند. اما در تحقیقات بعدی این افراد محمد رضا حدادی را نیز دخیل دانستند (این اظهارات منجر به دستگیری او توسط پلیس شد).
به گفته وکیل محمد رضا حدادی، هنگامیکه وی خبردار شد مادرش پولی از سایر مدافعین در این پرونده دریافت نکرده، در تاریخ ۴ نوامبر نامه ای به دادگاه نوشت و اعترافاتش را پس گرفت. اما دادگاه به روند کار خود ادامه داد و محمد رضا حدادی را با وجود آنکه اعترافاتش را پس گرفته بود به خاطر قتل این راننده تاکسی به مرگ محکوم کرد. او همچنین به جرم ربودن وی به پانزده سال زندان و به خاطر پنهان کردن جنازه وی به یکسال زندان محکوم شد.
شعبه ۴۲ دادگاه عالی در ۳ ژوئیه ۲۰۰۳ با وجود درخواست تجدید نظر حدادی، این حکم را تایید کرد. این در حالیست که درخواست تجدید نظر او مبتنی بر مدارکی از جمله اظهارات سایر مدافعین بود که در آن شهادت های پیشین آنها مبنی بر دخالت حدادی در این قتل پس گرفته شده بود. محمد رضا حدادی در حال حاضر در زندان عادل آباد شهر شیراز است و ممکن است هر لحظه اعدام شود.
دیده بان حقوق بشر به علت ماهیت بی رحمانه و غیرانسانی مجازات اعدام تحت هر شرایطی با آن مخالف است. مجازات اعدام افرادی که پیش از ۱۸ سالگی مرتکب جرمی شده اند به ویژه حاکی از بی اعتنایی آشکار و مشخص ایران به تعهدات خود در زمینه حقوق بشر است. مجازات اعدام برای چنین جرائمی در دو معاهده حقوق بشر که ایران نیز آنها را پذیرفته ممنوع شده است: یکی میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی و دیگری کنوانسیون حقوق کودک. مفاد این دو معاهده حاکی از این واقعیت است که کودکان با بزرگسالان متفاوت هستند. آنها فاقد تجربه، قضاوت، بلوغ و خویشتنداری بزرگسالان هستند.
مقام های ایران مدعی هستند که قانونی که از ژوئیه ۲۰۰۶ در پارلمان این کشور مطرح شده به پایان اعدام مجرمین نوجوان منجر می شود. اما واقعیت این است که این قانون تنها این امکان را می دهد که احکام موارد معدودی کاهش یابد.

دبی به طور غیر رسمی شرکت های ایرانی را تحریم کرد

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از سایت حکومتی عصر ایران: دبی در پی افزایش فشارهای آمریکا درخصوص اعمال تحریم های تجاری علیه جمهوری اسلامی، به طور غیر رسمی از سرمایه گذاری شرکت های ایرانی در این کشور ممانعت به عمل می آورد.
، دو تن از مدیران ارشد تجاری ایران در مصاحبه با "مید" نشریه معروف تخصصی در امور اقتصادی خاورمیانه و شمال آفریقا، اظهار داشتند: اداره توسعه اقتصادی دبی نسبت به پذیرش درخواست شرکت های ایرانی برای سرمایه گذاری در این کشور ابراز بی میلی می کند.
همچنین به گفته یکی از مدیران نفتی تهران، ظرف سه تا چهار ماه گذشته، شاهد تغییراتی در شیوه رفتار دبی نسبت به شرکت های ایرانی بوده ایم. اگرچه این روند هنوز رسمی نشده، اما بارها شرکت های ما را پس زده اند.
وی افزود: در حال حاضر در حدود 8500 شرکت ایرانی در دبی به ثبت رسیده اند که این رقم افزایش چشمگیری در مقایسه با رقم 3 هزار در سال 2004 را نمایان می سازد.
علیرغم برقراری روابط دوستانه دیپلماتیک بین دبی و تهران، اقدام اخیر امارات ضربه ای بر شرکت های ایرانی که تلاش کرده اند اعتبارنامه های بانک های این کشور را به دست آورند، وارده می سازد.
مدیر عامل یک شرکت در دبی گفت: شرکت های ایرانی اکنون به سرمایه گذاری در بازارهای کشورهای دیگر تمایل یافته اند.
یادآور می شود حاکم دوبی چند روز پیش به تهران سفر کرده بود

فرانسه و آمریکا: تحریمها باید ادامه یابد و گسترده تر شود

فرانسه و ایالات متحده: گزارش البرادعی رژیم اسلامی ایران را تبرئه نکرده است.تحریمها باید ادامه یابد وگسترده ترشود.
مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران گزارش محمد البرادعی در مورد برنامه های اتمی رژیم را یک پیروزی برای خود دانستند. ولی وزیر خارجه ایالات متحده و وزارت خارجه فرانسه اعلام کردند که این گزارش باید دلیل تازه ای برای گسترش تحریمها علیه حکومت ایران باشد.
وزارت امور خارجه اسرائیل به علت مقارن بودن موعد انتشار گزارش با شب شنبه مقدس و با توجه به آنکه امروز (شنبه 23 فوریه 2008 ) روز تعطیل عمومی است، هنوز واکنشی در این باره صادره نکرده است. ولی یک مقام آگاه که نخواست نامش برده شود در اورشلیم گفت: آنچه جنبه تعیین کننده خواهد داشت نشست تازه شورای امنیت سازمان ملل است که در هفته های آینده برگزار خواهد شد.
آگاهان گفتند: در گزارش البرادعی تاکید شده که همکاری حکومت ایران با آژانس بین المللی انرژی اتم به قدر کافی شفاف و کامل نبوده است و نمی توان تعیین کرد که ایران قصد تولید بمب اتمی دارد یا خیر.
در تهران، ساعتی پس از انتشار گزارش البرادعی، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی یک کنفرانس مطبوعاتی برپا ساخت و در آن گفت: در این گزارش شش موضوع مورد تعقیب آژانس بین المللی بسته شده است- و گفت: تمامی کسانی که به دنبال بهانه بودند و اتهاماتی را متوجه "ملت ما" کرده بودند، امروز با گزارش آژانس، حقیقت ایران ثابت شد.
جلیلی گفت: این یک پیروزی برای ملت ایران است.
علی رغم این واکنش، آگاهان گفتند: حتی پس از گذشت ماهها صبر و انتظار از جانب آژانس بین المللی، حکومت ایران هنوز به طور کامل به پرسش های آژانس پاسخ نگفته و به پنهانکاری ادامه می دهد- و این واقعیت در گزارش البرادعی نیز تاکید شده است.
آگاهان گفتند: حتی اگر حکومت ایران به همه این پرسش ها (در مورد سابقه فعالیتهای اتمی خود) پاسخ قانع کننده نیز بدهد، هنوز یک واقعیت به قوت خود باقی می ماند و آن این که حکومت ایران با نقض دو قطعنامه پیشین شورای امنیت، همچنان به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و به علت این سرکشی باید مجازات های بیشتری علیه آن حکومت برقرار گردد.
کوندولیسا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده در واکنش خود نسبت به گزارش البرادعی گفت: در این گزارش به صراحت قید شده که حکومت ایران پاسخ های کافی به پرسش های آژانس نداده و اطلاعات لازم را در مورد برنامه های اتمی خود ارائه نکرده – و بنابراین راه برای تصویب قطعنامه سوم و گسترش تحریمها هموار شده است.
وزارت خارجه فرانسه نیز در بیانیه خود نوشت: حکومت ایران باید همانگونه که در دو قطعنامه شورای امنیت خواسته شده و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتم آن را تاکید کرده، فعالیتهای غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد.
در ادامه بیانیه وزارت خارجه فرانسه آمده است: دولت پاریس همچنان خواهان مذاکره و ادامه تلاشهای دیپلماتیک است و قاطعانه از حکومت ایران می خواهد با متوقف ساختن فعالیت غنی سازی اورانیوم ، از سرگیری مذاکرات را امکان پذیر سازد.
گفتنی است که شرط اصلی کشورهای اروپائی برای تجدید گفتگوها با ایران بر سر برنامه های اتمی آن است که رژیم ایران غنی سازی اورانیوم را در طول مذاکرات متوقف کند و از آنجا که رژیم ایران این شرط را نپذیرفته، مذاکراتی انجام نشده و گفتگوهائی هم که بین خاویر سولانا با علی لاریجانی و سعید جلیلی صورت گرفته بود، جنبه مقدماتی داشت و آن هم به نتیجه نرسید.
در تهران مقامات رژیم کوشیدند این تصور را ایجاد کنند که گزارش البرادعی آنها را کاملا تبرئه می کند.
غلامحسین الهام سخنگوی دولت گفت: باید این پیروزی را به ملت ایران تبریک گفت و جواد وعیدی معاون شورای عالی امنیت ملی نیز آن را "یک دستآورد ملی" خواند. گفتنی است: جمهوری اسلامی هرگز به مردم ایران اجازه نداده دیدگاه خود را در مورد مساله اتمی بیان کنند ولی همیشه سیاستهای خود را به ملت نسبت می دهد تا در جامعه جهانی چنین ادعا کند که پیرو و اجرا کننده خواستهای ملت ایران است و این در حالی که به گفته مخالفان، سیاستهای ماجراجویانه رژیم، منافع اساسی ملت و امنیت و آینده کشور را به خطر می اندازد.
آژانس بین المللی در گزارشی که شامگاه روز گذشته با امضای محمد البرادعی انتشار یافت از جمله نوشت: گرچه حکومت ایران در ارائه اطلاعات پیرامون برنامه های اتمی خود پیشرفت خوبی داشته است، اما این همکاری در حدی نبوده که ثابت کند برنامه های اتمی ایران صرفا برای مقاصد صلح آمیز است.
در گزارش البرادعی گفته شده که اطلاعات ارائه شده از جانب حکومت ایران کافی و کامل نیست و در مورد بعضی مسائل و از جمله در مورد تحقیقات مربوط به مواد منفجره دارای قدرت انفجاری شدید، و طراحی کلاهکهای موشکی، پاسخ کافی داده نشده است. در برخی گزارشها آمده بود که حکومت ایران مشغول طراحی و شاید ایجاد کلاهکهائی برای سوار کردن روی موشک بوده تا قادر شود بمب اتمی حمل کند.
حکومت ایران با سرسختی از ارائه اطلاعات لازم در این باره خودداری می ورزد و این امر بیش از هر چیز دیگر نشان می دهد که حکومت ایران دارای برنامه های پنهان نظامی برای امور هسته ای است.
محمود احمدی نژاد روز پنجشنبه گذشته در توجیه پنهانکاریهای رژیم در امور اتمی گفت: آمریکا نیز هنگام ساخت بمب اتمی خود به پنهانکاری دست زد و یک استادیوم ورزشی در نزدیکی نیویورک را به این موضوع اختصاص داد. اتحاد شوروی نیز با دزدیدن اطلاعات اتمی و فعالیتهای مخفی توانست بمب اتمی تولید کند.
این سخنان احمدی نژاد از یک سو از نیتهای پنهان رژیم برای تولید بمب هسته ای پرده بر می دارد و تلاشی برای توجیه پرده پوشیهای رژیم در مورد برنامه های هسته ای است – و از سوی دیگر از ناآگاهی و یا فریبکاری او در امور حقوق بین الملل پرده بر می دارد. زیرا در آن دوران فعالیت اتمی اولیه ایالات متحده و اتحاد شوروی، هنوز کنوانسیون بین المللی منع نشر سلاحهای هسته ای (NPT) وجود نداشت و تعهدی برای کشورها ایجاد نمی کرد و طبیعی بود که کشورها فعالیتهای نظامی – اتمی خود را در شرائط بسیار محرمانه انجام دهند. ولی حکومت ایران یکی از دهها کشورهای امضا کننده ان پی تی (در دوران حکومت پیشین) است و وظیفه دارد هرگونه برنامه و فعالیت اتمی را با آگاهی و همکاری آژانس بین المللی انجام دهد – و این در حالی که تا کنون برای پرده پوشی مقاصد واقعی خود به هر ترفندی دست زده است.

اخباری از بازداشت شدگان روزجهانی زبان مادری

گزارش دریافتی: بدنبال انتشار اخباری مبنی بر اینکه گروههايی در نظر دارند در روز دوم اسفندماه به مناسبت روز جهاني زبان مادري، در شهرهاي مختلف آذربايجان از جمله ارومیه تجمعات اعتراض آميز برگزار کنند، ماموران وزارت اطلاعات و نيروي انتظامي از همان زمان اقدام به بازداشت تعدادي از فعالين کردند.
بنا به گزارشها، یک نوجوان ۱۷ ساله بنام سعید نصیری و جوان دیگری بنام شهرام قلی زاده که گفته می شود به دلیل پخش اعلامیه دستگیر شده اند، در میان بازداشت شدگان هستند.
چند تن دیگر از جمله رضا داغستانی٬ آشیق عسگر ساعد و مهدی نوری نیز بازداشت شده اند. اسامی همه بازداشت شدگان هنوز مشخص نشده است.
از وضعیت و محل نگهداری بازداشت شدگان تاکنون اطلاعی در دست نیست و مقامات قضایی و امنیتی از ارائه هرگونه خبری به خانواده آنها خودداری می کنند.

حکم شرع در مورد مسایل ناموسی

تضاد قوانین قومی ما با قانون شریعت اسلام
در هفته گذشته حد اقل دو مورد قتل ناموسی اتفاق افتاد دریک مورد وسط شهر زاهدان دونفر را به گلوله بستند.
مورد دیگر مردی به کمک افراد دیگری دخترش را سنگسار نموده و به قتل رسانید.
در قانون نا نوشته قوم بلوچ سزای هر نوع اتهام ناموسی مرگ است. و این مسئله در طول زمان در دل مردم طوری جای گرفته و مورد قبول واقع شده که بسیاری از مردم فکر می کنند این حکم شرع است در حالیکه چنین نیست.
حکم شریعت اسلام در مورد مسایل ناموسی
مسئله ناموسی چون مربوط به آبرو و حیثیت انسانها است شریعت اسلام به شکل عجیبی از آبروی مسلمانان حمایت کرده است . چطوری ؟
در تمام مواردی که شهادت لازم است شهادت دو نفر اعتبار قانونی دارد مثلا اگر دو نفر شهادت بدهند که فلانی را فلان آقا به قتل رسانید بر اساس شهادت همان دو نفر حکومت آن فرد را قصاص می کند اگر دو نفر شهادت بدهند فلان آقا فلان جرم را انجام داد آن فرد بر اساس شهادت آن دو نفر مجازات می شود اما در مسایل ناموسی شهادت دو نفر مورد قبول نیست.
اگر دو نفر آدم بسیار معتبر با چشم خود ببینند که فلان آقا و خانم مرتکب فحشا شدند اگر جایی حرف زدند آنها به جرم تهمت می بایست هشتاد ضربه شلاق بخورند.
اگر سه نفر دیدند و حرف زدند نیز باید شلاق بخورند که چرا به مردم تهمت می زنند .
یعنی هر کسی مسایل ناموسی را دید اشتباهی دیده است و می بایست فراموش کند.
برای اثبات زنا و شهادت دادن می بایست چهار نفر با چشم خود ببینند آن هم بگونه ای که مثلا میله سرمه دان درون سرمه دان باشد. کالمیل فی المکهله ( که ممکن نیست کسی به این شکل ببیند) اما اینکه دو نفر را درون یک اتاق ببینند یا با هم ببینند اینها اثبات کنند زنا نیست و اگر حرف زدند به جرم تهمت می بایست شلاق بخورند.
اگر مرد یا زن مجردی مرتکب جرم شد و جرمش به اثبات هم رسید حکم شریعت اسلام این است که باید صد ضربه شلاق بخورند . کشتن نیست.
اگر مردی خدای ناکرده زنش را در حال ارتکاب جرم دید شریعت اسلام گفته باید برود و شاهد و گواه بیاورد تا ببینند واقعا جرمی نموده است اگر مردی شاهد نداشت نادیده گرفت و سکوت کرد که هیچ. اما اگر شکایت کرد طبق آیات سوره نور بین آن شخص و زنش لعان صورت می گیرد یعنی چهار بار مرد شهادت می دهد که من در این تهمتی که به این زن می زنم دروغ نمی گویم و مرتبه پنجم بگوید اگر دروغ می گوید لعنت بر وی باد سپس زن اگر حرفهای مرد را تایید کرد سنگسار می شود ولی اگر تایید نکرد چهار بار شهادت می دهد که این مرد دروغ می گوید و مرتبه پنجم بگوید لعنت بر وی (یعنی خودش) اگر آن مرد راست بگوید. بعد از لعان خود بخود (بدون طلاق) مرد و زن از همدیگر جدا می شوند و دیگر حق زندگی باهم ندارند.
یک روز
یک روز چند نفر آدم بسیار پریشان به من مراجعه نمودند و گفتند مشکل ناموسی برای ما پیش آمده و چندین مدت است که ما سرگردان هستیم و پرونده ما در فلان شورای حل اختلاف مطرح است و آنها می خواهند در فلان تاریخ بصورت مردمی حل و فصلش کنند شما هر طور شده بیایید که آبروی ما نرود.
به مسئول همان شورا زنگ زدم که حکم شرعی مسئله را برایش بیان کنم ایشان منظورم را متوجه نشد و در جوابم گفت چشم ما یک جوری مسئله را گم و گور می کنیم فهمیدم از شریعت چیزی نمی دانند و فکر می کنند همان قانون بلوچی دستور شرع است مجبور شدم خودم به آن مجلس در شیر آباد بروم.
کمی دیر رسیدم وقتی وارد شدم همه تعجب کردند گفتم شما حرفهایتان را بزنید من فقط برای دعای ختم چلسه خدمت رسیدم. وقتی ادامه بحثشان را شروع کردند دیدم چقدر ظالمانه است بحث بر سر این بود که چه مبلغ پول قوم دختر جمع آوری کنند و به مرد بدهند تا او برود و زن جدیدی بگیرد. یعنی به فکر آبروی زن که بیچاره شده بود نبودند مجبور به مداخله شدم و گفتم: دین ما برای هر چیزی دستوری دارد اول شما برای من کمی توضیح دهید تا من مسئله شرعی را خدمت شما بگویم.
گفتند این آقا زنش را با فلان آقا دیده که درون اتاقی رفتند و برق را خاموش کردند ایشان با کاردی به آن مرد حمله نموده و او را زخمی نموده و اکنون آن نفر به افغانستان گریخته.
گفتم این آقا شاهد هم دارد گفتند نه گفتم پس این مرد دروغ می گوید گفتند نه با چشم خود دیده که داخل اتاق شدند گفتم از کجا معلوم که چه کاری داشته اند شاید حرفی دیگر داشته باشند. شریعت می گوید بدون شاهد حرف کسی قابل قبول نیست . و مسئله را کاملا برایشان توضیح دادم آدمهای مسلمانی بودند وقتی دستور شرع را شنیدند با تعجب و خوشحالی قبول کردند مسئله را بصورت مصالحه حل کردیم به این شکل که مرد برای خودش برود و زن به دنبال زندگی خودش. وقتی از منزل بیرون آمدیم کسی یواش به من گفت زن را اینجا آورده اند که اگر جرمش ثابت شد به قتل برسانند ایستادم و به پدرش گفتم دخترت را صدا بزن که شما را من منزلتان می رسانم دختر وحشت زده را همراه پدرش به خانه شان بردم و سفارش کردم از این به بعد کسی حق ندارد این زن بیگناه را حرفی بزند.

خلاصه اینکه : قتلهایی که در بلوچستان صورت می گیرد غیر شرعی و ظالمانه هستند.

اخبار تکمیلی درباره كشته شدن يك جوان بلوچ در نيكشهر

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از یک انسان همانگونه که قبلا اعلام شد دو روز پیش پنج شنبه 2 اسفند 1386 ( 21 فوريه 2008 ) باز هم بلوچستان شاهد مرگ يك جوان موتورسوار بلوچ در منطقه عمومي نيكشهر بود اين جوان بر اثر تير اندازي نيروهاي انتظامي كشته شد طبق اخبار موثق رسیده از منطقه عصر پنج شنبه این موتور سوار به همراه دوستشاز یکی از روستاهای نیکشهر در حال آمدن به سمت شهر نیکشهر بوده اند با توجه به رزمایشی که در منطقه در حال انجام بوده ماموران به این دو تیراندازیکرده اند که یکی از انان در دم کشته و نفر دوم به بیمارستان انتقال یافته طبق خبری که امروز صبح از منطقه بدستم رسید نفر دوم بر اثر شدت جراحات در بیمارستان فوت کرده است متاسفانه این خبر و سایر اخبار بلوچستان تحت سانسور شدید رسانه های داخلی و حتی خارجی قرار گرفته بطوریکه حتی سایت ها و وبلاگ های بلوچی در این زمینه کم کار گشته اند .

نمايشگاه کتاب یا دورنمای یوم الحساب

نمايشگاه کتاب یا دورنمای یوم الحساب
حسین سلیمانپور
از آنچه منقول در اخبار و مکتوب در جراید است چنین برمی‌آید که نماشگاه کتاب (استان) برگزار شده است.اما در ابتدای برپایی نمایشگاه بر خود لازم می‌دانم از باب خیرخواهی چند نکته‌ای را یادآور شوم. هرچند احتمال اینکه گوش کسی بدهکار حرفمان نباشد زیاد است زیرا از قدیم گفته‌اند:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماستآنچه البتـه بـه جـای نرسـد فــریاد اسـت
ولی با این وجود ما وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهیم.اولین نکته‌ای که راقم السطور یادآوری آن را بر خود لازم می‌داند شلوغی بی‌حد و حصر صف دریافت یا به تعبیری اخذ "بن" کتاب می‌باشد. وقتی انسان قدم به صحن نمایشگاه می‌گذارد و با ترافیک سنگین انسانی در صف دریافت بن کتاب روبرو می‌شود تا لحظه‌ای گیج شده و نمی‌داند که آیا واقعاً مشاهده کننده نمایشگاه کتاب است یا نظاره‌گر دورنمای یوم الحساب! و لاجرم در کنجی، هاج و واج ایستاده با خود زمزمه می‌کند:
ای خدا دارم چه می‌بینم عیان در نمایشـگاه شـهر زاهــدان
این نمایشگاست یا یوم الحساب؟ یا که سهواً آمدم در این مکان!
تا بـگیرم یـک بُنی از باجـه‌ای بشکند از دست و پایم استخوان
می‌شوم درلحظه‌ای خیس عرق از وجود من درآید روح و جان
و اما نکته دوم که قابل یادآوری است و به مراتب از اولی مهمتر اینکه: بعضی از ناشرین عزیز، اعم از شیعه و سنی و...، حال یا به علت مشکلاتی که احیاناً در "دید" یا همان حس باصره‌‌شان پدید آمده است فراخوان "نمایشگاه کتاب" را "نمایشگاه توهین" می‌خوانند و تمام کتب، بروشور و پلاکاردهای توهین‌آمیز خود را جمع کرده، به نمایشگاه می‌آورند و انسان هنگام بازدید ازغرفه‌شان با تلنباری از توهینات روبرو می‌شود که البته این کارشان اثر شدیداً عمیقی در تحریک احساسات بازدیدکنندگان دارد. و اما احقر از آنجایی که خود را ناصح و مشفق دانسته، ضمن اینکه به این عزیزان خیرخواهانه توصیه می‌کند در قرائت فراخوان نهایت دقت را مبذول دارند و از آوردن چنین آثاری شدیداً اجتناب فرمایند، از مسئولین بزرگوار تقاضا داریم بنابر وسعت دیدی که از آن برخوردارند، هم فکری‌ (البته بکر) برای شکستن صفوف به هم پیوسته و فشرده دریافت بن کتاب بردارند و هم نگذارند از زیر نگاه ذره‌بین مانندشان چنین اهانتهایی در نمایشگاه رسوخ نماید. زیرا چنین چیزهایی - چنانچه اتفاق افتاد و دانستیم- به هیچ عنوان به نفع نظم و امنیت نمایشگاه نخواهد بود.
سنی آنلاین

جزئیات قطعنامه سوم تحریمها علیه رژیم تهران

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل ازخبرگزاری آسوشیتدپرس، در پیش نویس قطعنامه شورای امنیت که رسما به این شورا ارایه شده، ممنوعیت های مسافرتی و تجهیزاتی به ایران درخواست شده است.
این پیش نویس قطعنامه همچنین خواستار نظارت بر مراکز و ارگانهای مالی رژیم تهران و بازرسی محموله های هوايی و دریايی است که به مقصد ایران منتقل می شوند.
آسوشیتدپرس نوشت بنا به این پیش نویس، برای اولین بار تجارت تجهیزات و تکنولوژی با رژیم تهران که هم در بخش غیرنظامی و هم برنامه های اتمی استفاده شود نیز ممنوع خواهد شد.
همزمان تلویزیون جهانی بی بی سی در باره گزارش البرادعی گفت اگرچه این گزارش دو پهلو است، اما به احتمال قوی، ماشه تحریمهای جدید را خواهد چکاند.
گزارشگر تلویزیون بی بی سی گفت مقامات رژیم تهران توقع داشتند که گزارش جدید مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، طبق خواسته های آنها تنظیم شود، اما اینگونه نشد.
از سوی دیگر زلمای خلیل زاد، سفیر آمریکا در سازمان ملل در باره گزارش البرادعی گفت این گزارش، محرک و سوخت لازم را برای اعمال تحریمهای جدید شورای امنیت فراهم می سازد.
خلیل زاد افزود این گزارش نشان داد که رژیم تهران بدنبال سلاح هسته ای است. شورای امنیت روز چهارشنبه با تمام اعضا جلسه مشورتی خواهد داشت و روز جمعه برای قطعنامه جدید علیه رژیم تهران رای گیری خواهد شد.

اخباری از بازداشت شدگان روزجهانی زبان مادری

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از ایران پرس بدنبال انتشار اخباری مبنی بر اینکه گروههايی در نظر دارند در روز دوم اسفندماه به مناسبت روز جهاني زبان مادري، در شهرهاي مختلف آذربايجان از جمله ارومیه تجمعات اعتراض آميز برگزار کنند، ماموران وزارت اطلاعات و نيروي انتظامي از همان زمان اقدام به بازداشت تعدادي از فعالين کردند.
بنا به گزارشها، یک نوجوان ۱۷ ساله بنام سعید نصیری و جوان دیگری بنام شهرام قلی زاده که گفته می شود به دلیل پخش اعلامیه دستگیر شده اند، در میان بازداشت شدگان هستند.
چند تن دیگر از جمله رضا داغستانی٬ آشیق عسگر ساعد و مهدی نوری نیز بازداشت شده اند. اسامی همه بازداشت شدگان هنوز مشخص نشده است.
از وضعیت و محل نگهداری بازداشت شدگان تاکنون اطلاعی در دست نیست و مقامات قضایی و امنیتی از ارائه هرگونه خبری به خانواده آنها خودداری می کنند.

تاييد صلاحيت 29 نفر در استان سيستان و بلوچستان

تاييد صلاحيت 29 نفر در بلوچستان
به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از خبرگزاري فارس: در بلوچستان نيز 29 نفر ديگر از كانديداهاي مجلس هشتم تاييد صلاحيت شدند.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس در آخرين مرحله از اعلام اسامي كانديداهاي انتخابات دوره هشتم مجلس شوراي اسلامي اسامي تاييد صلاحيت شدگان استان فارس اعلام شد. اين اسامي به اين شرح است.
غلام محمد جهانگيري- ايرانشهر و سرباز و بخش‌هاي فنوج و بنت و لاشار
يحيي رئيسي- ايرانشهر و سرباز و بخش‌هاي فنوج و بنت و لاشار
يعقوب جدگال- چابهار و نيك شهر و كنارك
مريم موسوي- چابهار و نيك شهر و كنارك
عبدالسلام پاكزاد- خاش و بخش‌هاي نصرت آباد و مير جاوه و كورين
شريف ريگي- خاش و بخش‌هاي نصرت آباد و مير جاوه و كورين
سعيد محمد شهنوازي- خاش و بخش‌هاي نصرت آباد و مير جاوه و كورين
عبدالمجيد كرد- خاش و بخش‌هاي نصرت آباد و مير جاوه و كورين
محمود كردي- خاش و بخش‌هاي نصرت آباد و مير جاوه و كورين
باب الدين ميربلوچ- خاش و بخش‌هاي نصرت آباد و مير جاوه و كورين
حسين اكبري مقدم- زابل و زهك
احمد اميرشاهي- زابل و زهك
عليجان پيغان- زابل و زهك
حسينعلي جهانتيغ- زابل و زهك
ابوالقاسم مختاري- زابل و زهك
يعقوب براهويي ياگزي- زاهدان
عمرالدين روستاخيز- زاهدان
نورمحمد ريگي- زاهدان
حسن زارعي- زاهدان
فرهاد سرحدي- زاهدان
محمدگل عيسي زايي- زاهدان
پيمان فروزش- زاهدان
منصور كياني افضلي- زاهدان
قباد گرگيچ- زاهدان عادل مزاري- زاهدان
محمدعلي ميرمرادزهي- زاهدان
آريان نارويي- زاهدان
عبدالعزيز جمشيدزهي- زاهدان
حميدرضا كبداني- زاهدان

سقوط بمب‌افكن 2/1 ميليارد دلاري امريكا



سقوط بمب‌افكن 2/1 ميليارد دلاري امريكا

به گزارش آژانس خبری تفتان يك فروند بمب‌افكن B-2 ارتش امريكا دريك پايگاه هوايي در گوام سقوط كرد اما هر دو خلبان آن به سلامت از آن بيرون پريدند. به گزارش آسوشيتدپرس، ساخت هر هواپيماي B-2 حدود 2/1 ميليارد دلار هزينه دارد. اين هواپيماها ظاهرا از ديد رادارهاي دشمن پنهان مي‌مانند.

11 روز پيش نيز يك هواپيماي نيروي دريايي امريكا در 30 كيلومتري شمال شرقي ريتيدين پوينت گوام به داخل اقيانوس سقوط كرد. چهار خدمه هواپيماي EA-6B فوق با چتر به بيرون پريدند و به وسيله بالگردهاي ارتش امريكا نجات داده شدند.گوام سرزميني متعلق به امريكا در 3700 مايلي جنوب غربي هاوايي است.

افشاي كشتار 20 عراقي به وسيله نظاميان خشمگين انگليسي



جنایت علیه بشریت

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از بی بی سی نظاميان انگليسي در ماه مه سال 2004 پس از يك درگيري مسلحانه حدود 20 زنداني عراقي را اعدام و اجساد قربانيان را قطعه‌قطعه كردند.

بعضي از بازماندگان اين درگيري مسلحانه در نزديكي شهر مجارالكبير عراق گفتند نظاميان خشمگين انگليسي اجساد قربانيان را نابود كردند.فيل شاينر، وكيل خانواده قربانيان گفت: اگر اين ماجرا ملت انگليس را به لزره درنياورد، تعجب خواهيم كرد.شاينر و مارتين دي، همكار او، در مصاحبه‌اي مطبوعاتي در لندن گفتند نظاميان انگليسي افرادي را كه پس از يك درگيري مسلحانه 3 ساعته دستگير شدند به پايگاه انگليس در ابوناجي بردند و به قتل رساندند.سخنان اين وكلا به استناد شهادت 5 بازمانده درگيري فوق يعني: حسين جباري علي، حسين فاضل عباس، عطيه سيدعبدالرضا، ماضي جاسم عبدالله و احمد جابر احمود استوار است.

حمایت آمریکا از تحریم های تازه علیه ایران



به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از بی بی سی کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا، در پی انتشار گزارش تازه آژانس اتمی سازمان ملل که در مورد ماهیت برنامه اتمی ایران ابراز تردید می کند گفته است که "استدلالی خیلی قوی" به نفع تصویب دور سوم تحریم ها علیه ایران وجود دارد.
وی پس از آن اظهار نظر می کرد که آژانس اتمی سازمان ملل گفت هیچ "تضمین جدی" وجود ندارد که ایران درحال ساختن سلاح اتمی نیست.
اعضای دائم شورای امنیت شامل آمریکا، بریتانیا، چین، فرانسه و روسیه روز دوشنبه در واشنگتن دیدار می کنند تا گام بعدی خود در این زمینه را مورد بررسی قرار دهند.
اما مذاکره کننده ارشد اتمی ایران گفت که گزارش سازمان ملل ادعای تهران در مورد صلح آمیز بودن برنامه اتمی اش را تصدیق می کند.
ایران از توقف غنی سازی اورانیوم خودداری می کند و اصرار دارد که هدف آن منحصرا برنامه های غیرنظامی است.
گزارش روز جمعه آژانس بین المللی انرژی اتمی به خاطر دادن اجازه بازرسی از برخی نقاط ممنوعه سابق در ایران، از این کشور ستایش کرد اما گفت که ایران همچنان از پاسخ دادن به مسائل کلیدی طفره می رود.
آژانس اتمی سازمان ملل اوت گذشته بر سر یک جدول زمانی برای حل کلیه مسائل باقی مانده در مورد فعالیت های گذشته اتمی ایران، با این کشور به توافق رسیده بود.
اما گزارش روز جمعه گفت ایران از دادن پاسخی مناسب به ادعاهایی دایر بر اینکه تلاش هایی مخفیانه برای "دادن بعدی تسلیحاتی" به مواد اتمی کرده است، طفره می رود.
آژانس اتمی سازمان ملل همچنین گفت که ایران از سوالات مربوط به آنچه ادعا می شود انجام آزمایش به روی مواد منفجره "عالی" و کار طراحی به روی یک کلاهک جنگی است، پرهیز می کند و اشاره کرد: "این مایه نگرانی جدی است."

بازرسان آژانس گفتند که ایران همچنین هنوز علنا با تخطی از دستور شورای امنیت سازمان ملل، به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و سانتریفوژهای پیرفته برای تسریع این فرآیند را آزمایش می کند.
وزیر خارجه آمریکا گفت: "این گزارش نشان می دهد که هرآنچه ممکن است ایرانی ها جهت تلاش برای زدودن برخی عناصر گذشته درحال انجامش باشند، با توجه به فعالیت های کنونی آنها ناکافی است."
وی افزود: "آنچه همه ما باید نگرانش باشیم... آینده است چرا که ایران می تواند کسب مهارت کامل در فناوری ای را که به سلاح اتمی منجر می شود شروع کند."
وی گفت: "اگر به رکوردها نگاه کنید، باید بگویم که یک استدلال خیلی قوی برای حرکت در جهت یک قطعامه شورای امنیت وجود دارد."
جاناتان مارکوس، خبرنگار دیپلماتیک بی بی سی، می گوید که یافته های آژانس بین المللی انرژی اتمی مسلما با تبرئه ایران فاصله زیادی دارد.
با این حال انتشار ارزیابی دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در ماه دسامبر گذشته که می گفت ایران در سال 2003 بخش تسلیحاتی برنامه اتمی اش را معلق کرده است، موضع آمریکا برای اعمال تحریم های تازه را تضعیف کرده است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار است بر اساس گزارش تازه آژانس و همچنین نظر خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مورد صدور قطعنامه تازه ای در مورد ایران تصمیم بگیرد.
کلیات این قطعنامه از یک ماه پیش مورد توافق پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان قرار گرفته بود و پس از اعمال نظر کلیه اعضای پانزده گانه شورا، پیش نویس نهائی آن تنظیم شده و احتمال می رود هفته آینده به رأی گذاشته شود.
با تصویب این قطعنامه، کشورهای دنیا از پذیرش کلیه مقامات دست اندرکاران برنامه اتمی ایران در خاک خود منع می شوند و از کشورها خواسته می شود در دادوستد با ایران هوشیاری به خرج دهند تا این دادوستدها به نفع برنامه اتمی این کشور تمام نشود.
این در حالی است که مقامات ایرانی همچنان تأکید دارند که در برابر فشار خارجی تسلیم نمی شوند و از پیشبرد برنامه اتمی خود باز نمی ایستند.

۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه

پرونده ی سکولاریسم

پرونده ی سکولاریسم
دکتر یوسف قرضاوی
در برخی از کتابهایم از جمله کتاب الثقافه العربیه والاسلامیه بین الأصاله والمعاصره –یادآور شده ام که پاره ای از موضوعات وجود دارند که پرونده ی آنها بایستی بسته شوند ،زیرا بحث و برسی آنها خاتمه یافته و درست و نادرست آنها روشن گردیده و حق معلوم سده و برای بینایان سپیده ی صبحدم دمیده است .از این به بعد هیچ لزومی ندارد که بیش از این خود را به آنها مشغول نماییم و مدام بر گرد خویش بچرخیم .امروزه ما بیش از هر زمانی دیگر نیازمند آن هستیم که وقت و تلاش و اندیشه ی خود را به قضایا و مسایلی مشغول بداریم که به برسی و تحقیق عمیق هرچه بیشتر ما نیاز دارند .و برای تحققشان به تعاون و همکاری یکدیگر احتیاج داریم .زیرا عمر ما کوتاه تر و گرانبهاتر از آن است که آن را برای توضیح واضحات و ایجاد موجود و گسترش گسترش یافته به هدر بدهیم .

پرونده ی سکولاریسم

یکی دیگر از پرونده های که ضرورت دارد بسته شود و همچنان که دکتر کمال ابو مجد در گرد هم آی اسلام و ناسیو نالیسم عرب خاطر نشان شده –پرونده ی علمانیت یا سکولاریسم است که خواهان کنار گذاشتن دین از واقعیت های زندگی اجتماعی است .
در واقع نشو و نمای علمانیت در ممالک غیر اسلامی و در شرایطی ویژه و میان ملت های غیر مسلمان صورت گرفته است .
غرب برای رویاروی با سلطه ی کلیسا و پدران روحانی بود که پرچم سکولاریسم را بدست گرفت .سلطه ای که از رکود و جمود در برابر اندیشه های نو گرای حمایت کرد و با نادانی و جهالت بر علیه دانای و دانش دست به یکی نمود و برای سرکوبی مردم با پادشاهان همکاری کرد و بر علیه مستمندان و زحمتکشان با ثروتمندان و زمینداران دست دوستس داد .
اما ما مسلمانان پدیده ای همچون پاپ و پدران روحانی و رجال دین که هر چه را که بخواهند با استدلال به حق الهی روا و هرچه را که نپسندند با همان دلیل ناروا نمایند نداریم .
من در یکی از تحقیقات خود گفته ام که :پدیده ی سکولاریسم غرب برای اندیشه ی فلسفی خود از همان عصر ارسطو دارای توجیهات و بهانه های بوده است .ارسطوی که معتقد بود :خداوند کاری به کار نظام هستس ندارد و به چیزی از آن آگاه نیست و تدبیر ئ ادارهاش را انجام نمی دهد .و همچنین این تز و تئوری دینی او که ظاهر آن بیانگر آن است که عرصه ی زندگی را میان خداوند و پادشاه تقسیم نمود و کار خدا را به خدا و کار قیصر را به قیصر سپرده است .
اما از نظر ما مسلمانان علمانیت و سکولاریسم پدیده ای است ضد دین و ضد اندیشه و ضد مصالح مردم مسلمان .و در اندیشه آن است که امت اسلامی را از توانها و انرژیهای متراکم که عقیده راهنمای و شریعت اداره اش را بر عهده دارند –خلع و محروم نمایند و از انفجار آزادی بخش آن جلو گیری کند .
برخی از کشورهای اسلامی پدیده ی سکولاریسم را تجربه کرده اند .و با بهره گیری از قدرت و حاکمیت و شلاق و سرکوب –و به بهانه ی رسیدن به تمدن غرب و دنیای متمدن –مردم را ناتوان و تسلیم خود گردانیده اند آیا به راستی آنها پس از سالهای طولانی به تمدن و پیشرفت دست یافته اند ؟!
بارزترین نمونه ی آن را در ترکیه «اتاترکی »میبینیم که از همه چیز غرب حتی بر سر نهادن کلاه و جلوگیری از حجاب تقلید می نمایند .احکام قطعی شرع مانند احکام ازدواج و طلاق و میراث و مسائل خانواده تعطیل گردانیده و نسلهای را با فرهنگ و تاریخ خود حتی الفبای عربی بیگانه نموده و حروف لاتین را بر آنان تحمیل کرده است .
و همه ی ارتباطهای خود را با جهان اسلام به طور عام و به ویژه با کشور های عربی قطع نموده تا جای که گفتن اذان به زبان عربی را جرم و مرتکب آن را مجرم قلمداد نموده است .
اما چه دستاوردی را داشته و چه نتیجه ای را گرفته اند ؟!
علی رغم حذف تعلیم و تربیت اسلامی از ساختار آموزش و پرورش و از رسانه های گروهی نتوانسته ریشه ی اسلام را بر کند و اکثریت مردم در گیر و دار و رویاروی میان ظاهر و حقیقت و برگ و ریشه و حاضر و گذشته و واقعیت و عقیده به زندگی دینی خود ادامه داده اند .
ترکیه ی پرچمدار سکولاریسم کارش به جای رسیده است که یکی از خانمهای نویسنده ی ترک در بیان واقعیت کشور ترکیه می گوید ::«مازمانی در میان کشورهای شرقی حرف اول را می زدیم .اما اکنون در میان کشورهای غربی در آخر صف ایستاده ایم »
حتی غرب –علی رغم آنکه ترکیه برای آنکه خود را در دامان آن بیندازد از هیچ ریسکی فروگذار نمی کند –تا کنون به آن به عنوان عضوی از جامعه و تمدن اروپا اعتراف ننموده و به همین خاطر حاضر به پذیرش عضویتش در بازار مشترک اروپا نگردیده در همین رابطه رئیس جمهور آلمان گفته است :ترکیه به تمدنی غیر از تمدن اروپای تعلق دارد !

زن درآیینه فرهنگ اسلامی



خانم «نور» مدت یک و نیم سال میشود که به دین مقدس اسلام مشرف شده است. او فعلآ سال دوم دیپارتمنت بیولو‍ژی را در کشور انگلستان ادامه میدهد. خانم نور اهل هندوستان است و داستان ایمان آوردنش را چنین بیان میدارد:


من در خانواده هندو بدنیا آمدم. خانواده ام بسیار زیاد پایبند آداب و رسوم هندو بودند. درآنجا زنان زندگی را تنها بزرگ شدن، ازدواج کردن، بدنیا آوردن فرزند و در خدمت شوهر بودن میدانند. زنان در خانواده های متعصب هندی مورد ظلم و ستم زیاد قرار میگیرند. اگر یک زن بیوه شود او مجبور است همیشه یک ساری سفید ومخصوص را بپوشد، از غذا های متنوع پرهیز کند و غذاهای گیاهی بخورد، موهایش را کوتاه کند و هرگز در طول زندگی با مرد دیگری ازدواج کرده نمیتواند. زن بعداز ازدواج مجبور است تا پول و اموال جهیزیه را به فامیل شوهرش باز پرداخت کند و فامیل شوهر حق دارند تا به هر نحوه ممکن پول جهیزیه را از عروس شان بگیرند و حتی بسیاری موارد با خشونت با عروس شان بدرفتاری میکنند و داشتن و نداشتن پول ملاحظه نمیشود. روی این اساس زنان هندی به شدت از شوهر و فامیل شوهر شان میترسند و مجبور هستند که چه شوهرشان با آنها خوب رفتارکند و چه نکند با او بسازند هرچند از طرف شوهر مورد ستم قرارگیرند.
خشونت با زنان در همین جا بسنده نمیشود اگر بعد از ازدواج زن توانایی پرداخت هزینه جهیزیه را نداشت، شکنجه های جسمی و روحی در انتظارش میباشد که این شکنجه ها بالاخره با «قربانی آشپزخانه» پایان میابد. یعنی زن مظلوم بخاطر نپرداختن پول جهیزیه باید در آشپزخانه قربانی شود. وقتی زنی محکوم به «قربانی آشپزخانه» میشود، شوهر و یا مادر شوهر زمینه را طوری آماده میسازند تا عروس شان در حین آشپزی در آشپزخانه دچار آتش سوزی شود و تلاش میشود تا این حادثه یک مرگ طبیعی جلوه داده شود. این چنین حادثات در هند زیاد واقع میشود یک مثال آن دختر یکی از دوستان پدرم بود که سال پیش عنعنات خرافی هندوی او را محکوم به چنین سرنوشتی کرد و جانش را از دست داد.
برعلاوه درفرهنگ هندو مرد به عنوان یک شخص مقدس و در زمره خدایان به حساب میاید. دریکی از مراسم های مدهبی هندوها دختران مجرد باید بت مخصوص را که نامش «شیوا Shiva » است، را عبادت نموده و دعا نمایند تا شوهری مثل او داشته باشند. مادرم چندین بار ازمن خواسته است تا این مراسم را بجا آورم.
این آداب و رسوم جاهلانه همیشه مرا بخود مشغول میکند و درمورد آن فکر میکنم. مذهب هندو با این خرافات برپایه موهوم پرستی بنا شده است و هیچ حقیقت ثابتی درآن نمیتوان یافت جزء سنت های کهنه ای که از قدیم برای این مردم به میراث مانده است. آدابی که تمام حقوق انسانی را از زنان میگیرد و آنان را مورد ستم قرار میدهد.
بالاخره فرصت طلایی برایم میسر شد تا از آن لجنزار خودم را بیرون بکشم. برای تحصیل به انگلستان آمدم. بسیار خوشحال بودم و فکر میکردم که در کشوری آمدم که به زنان برابر مردان حق مساوی میدهند و هیچگاه درینجا بر زنان ظلم صورت نمیگیرد. فکر اینکه درینجا همه آزادیم، کاملا آزاد و هرچه دل ما بخواهد انجام میدهیم، خوشحالم میکرد. آهسته آهسته با دوستان جدیدی آشنا شدم و هرجا دوستان جدیدم میرفتند منهم باید با آنها میرفتم آنها مرا به باره ها، دیسکوتیک ها و..... میبردند. حالا با حقایق تازه ای از جامعه روبرو شدم. حقایق تلخی که خاطرات گذشته را در ذهنم زنده میکرد. تازه فهمیدم که آزادی که در هند از اروپا میشنیدم همین بوده است. مساواتی که گلوهای حقوق دانان را پاره کرده است و همه جا بدان فخر میکنند همین است. آواز دهل از دور خوش است. مساوات و برابری تنها در حد شعارش محصورست، نه درعمل. درظاهر آزادی برای زنان در اروپا درنظر گرفته شده است و برای آنان حق تحصیل، کار و اشتراک در امور اجتماعی داده شده است. اما در باطن آزادی های فریبنده ای چون سوء استفاده های جنسی و... بر آنان تحمیل میشود که درواقع این نوع دیگری از بردگی انسانی است که با چهره متمدن در مهد تمدن اروپای امروزی بر زنان بی خبر مورد اجراء گذاشته شده است.
زمانیکه برای اولین بار با دوستانم به این مکان های عیاشی رفتیم. دوستان غرق مستی وخمار در گوشه و کنار افتادند. من نا باورانه به این منظره های وحشتناک نگاه میکردم. جوان های زیادی گرد من میگردیدند و با من حرف میزدند ابتدا فکر میکردم این برخوردها عادی است اما بعدآ متوجه شدم که اینها نه بخاطر انسانیت بامن حرف میزنند بلکه خواسته های پلیدی دارند. احساس ناراحتی و خفقان سراسر وجودم را فراگرفته بود. اینجا زنان باید بطرز مخصوصی لباس های نیمه برهنه بپوشند و بطور مخصوصی با ناز وعشوه صحبت کنند تا مورد توجه مردان قرار بگیرند و مردان را بخود جذب کنند. دوستانم میگفتند که آنها ازین مکانها لذت میبرند اما من این را لذت نمیدانم بلکه این زنان نیز مانند زنان هندو، اما به نوعی دیگری مورد ستم مردان قرار گرفته اند وباید با لباس پوشیدن و صحبت کردن و رفتارشان خوش نگهداشتن و لذت مردان درنظر بگیرند. درحقیقت این زنان هستند که اسیر هوسرانی های مشتی مردان هوسران شده اند و برده های جنسی شان هستند. پس به من بگویید کجاست آزادی؟ کجاست حقوق بشر؟ کجاست مساوات و برابری بین زن و مرد که زنان شرقی را مجذوب خود کرده است اما ای کاش زنان شرقی بدانند که درینجا نیز بردگی زن به نوع دیگر آن وجود دارد.
من تاحال با اسلام آشنا نشده بودم وهرگز هم به آن فکر نکرده بودم گرچه دوستان مسلمانی هم داشتم. اما حالا حس میکردم که شدیدآ نیاز دارم تا درمورد اسلام مطالعه کنم. زیرا تا آن حال خط فکری ثابتی نداشتم تا بر اساس آن زندگی کنم. زیرا هرشخص براساس آنچه معتقد است تلاش میکند و زندگی میکند مثلا اگر کسی هدفش درزندگی بدست آوردن پول باشد برای رسیدن به پول و امکانات نهایت تلاش میکند. کسی که زندگی را در عشرت با دیگران میداند برای لذت بردن از دیگران کوشش میکند و کسی که مقصدش بدست آوردن قدرت است نیز برای رسیدن به منصب های بلند تلاش میکند اما من میدانم که اینها همه انسان را به هیچ جایی نمیرساند و هیچگاه انسان را راضی نمیکند و آرامش روحی را برای انسان به ارمغان نمیاورد زیرا هرچه انسان بیشتر داشته باشد بیشتر میخواهد. پس تنها چیزی که میتواند انسان را آرامش ببخشد معنویات است و زندگی بخاطر خداوندی که مارا آفریده است.
درعصر ما صداهای زیادی برای «مساوات درحقوق اجتماعی» بگوش میرسد و حقوقدانان و رسانه ها برای آن گلو پاره میکنند. اما وقتی در واقعیت جامعه ای که ادعا میشود مساوات درآن نهادینه شده است بنگریم حقایقی دیده میشود که انسان را به لرزه میاندازد. درینجا شما میباید حتمآ یک دوست پسر داشته باشید ودرغیرآن به شما به چشم یک کهنه فکر و عقب مانده نگریسته میشود که توانایی اجتماعی ندارید و نمیتوانید دوست شوید و عین شکل اگر باکره و پاک بمانید. این آداب و رسوم در نوع مدرن آن همان اجبارهایست که هندوییزم زنان را مجبور به آن نموده است درحالیکه آداب هندوی قابل لمس است اما این رسوم زشت اروپایی فریبنده و نامریی است و زنان را به قهقرای پلیدی وزشتی می افگند درحالیکه خوشان نیز بی خبرند. زمانیکه با اسلام آشنا شدم و حقوق و امتیازاتی را که اسلام به زن داده است واقعآ مرا تحت تاثیر قرار داد و دانستم که بالاخره آرامش و اطمینان دایمی را در پرتو حمایت اسلام یافته ام.
زن در اسلام، فرشته ای از نجابت:
بسیاری یک تصور غلط و موهوم از «زن در اسلام» دارند و برین باورند که اسلام زنان را مورد ظلم قرار داده است. زنان در اسلام مجبورند سرتاپای خویش را بپوشند و اسلام برابری را نفی کرده و آزادی ها و حقوق زنان را زیر پای گذاشته است.


درحقیقت زن دراسلام از حقوق و امتیازات بسیار زیادتری از 1400 سال پیش تا اکنون نسبت حقوق داده شده امروزی ودیروزی در جوامع غربی و دیگر جوامع غیر مسلمان برخور دار بوده و میباشد. طوریکه قبلا تذکر دادم در جوامع غیر مسلمان تا هنوز هم ظلم، ستم وخشونت علیه زنان به انواع گوناگون آن، به رنگ ها و چهره های متفاوت موجود میباشد. اما در اسلام زن حق مالکیت و ارث دارد، به عنوان یک فرد مستقل میتواند دارایی های شخص داشته باشد و تجارت نماید، درجامعه کارکند. اسلام حق تحصیل و شرکت در ساختار اجتماعی را در چارچوپ قوانین مشخص درنظر گرفته است. زن دراسلام حق انتخاب مستقلانه دارد و هیچکس بر او ازدواج را تحمیل کرده نمیتواند و مهمترین حقی که در اسلام زنان دارا میباشند حق حفظ عفت و پاکی زن است که تا تشکیل خانواده پدر مسئول آن بوده و بعداز ازدواج شوهر از مسئولیت های بزرگ وی میباشد. چیزی که در اروپای مدرن زنان از آن کاملا بی بهره اند.
قران کلام خدای یکتا در بسیاری از آیات ملکوتی اش به مردان مسلمان دستور میدهد تا با زنانشان معاشرت نیکو داشته باشند و مبادا با انها خشونت نمایند و حقوق شان را پایمال نمایند. اسلام زنان را اسیر دست مردان نمیداند بلکه آنان بندگان خداوند اند و انسانهای همچون مردان اند.
همواره زنان مسلمان مورد انتقاد قرار میگیرند که چرا بدن شان را زیر پیراهن های بلند میپوشانند و زیبایی شان را از دیگران پنهان میکنند و حجاب اسلامی ظلم و ستمی برای زنان قلمداد میشود. این دیدگاه کاملا اشتباه است. دراسلام زن با عفت است و نجابت و پاکی اش را اسلام با حجابش تضمین نموده است. دراسلام یک زن برای استفاده همگانی و شهوترانی مردان هرزه نیست تا بدنش را برای همه به نمایش بگذارد. در اسلام ازدواج یک رکن اساسی زندگی اجتماعی و ساختن یک جامعه سالم میباشد. روی همین اساس زن مسلمان نباید خود را برای هر مرد دیگری بنمایاند. زن باید با حجاب و وقار تمام با دیگران برخورد کند و زینت هایش را تنها برای شوهرش آشکار سازد. این تنها برای زنان نیست بلکه مرد مسلمان نیز باید با همسرش باوفا باشد و بجز او با زن دیگری رابطه نداشته و زنان دیگر – جز زن خودش - نباید بدنش را ببینند.
خدواند یکتا به زنان مسلمان دستور میدهد تا برای حفظ پاکی و عفت خویش حجاب را مرعات نمایند:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ﴿59﴾
اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.
اگر به جوامع غیر مسلمان نظر بیاندازیم اکثر واقعاتی که زنان مورد تجاوز، حمله و آزار و اذیت قرار گرفته اند در اثر پوشیدن لباس های شهوت انگیز و نیمه برهنه زنان بوده است. چیزی که میخواهم روی آن تاکید نمایم اینست که قوانین و مقررات را که اسلام به منظور حفظ عفت و پاکدامنی وضع نموده است تنها برای زنان نیست بلکه مردان نیز عینآ باتوجه به مسئولیت ها و موقیعت های اجتماعی دارای مسئولیت های مشابه میباشند. زنان و مردان در اسلام حق ندارند دریک مکان برای لذت بردن ازیکدیگر باهم مخلوط شوند. مسلمآ آنچه پروردگار حکیم برای تنظیم جامعه اسلامی و حفظ عفت و پاکی زنان و مردان مومن وضع کرده است به نفع انسانهاست و هیچ شکی درآن نیست چون او ذات دانا و با حکمت است.
این آیه متبرکه این موضوع را به صراحت بیان میدارد:
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ﴿30﴾ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿31﴾
به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بى‏نیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکرده‏اند آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه‏اى به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى‏دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.
زمانیکه برای اولین حجاب پوشیدم و دراجتماع ظاهر شدم احساس وقار و شخصیت کردم، درین لباس احساس امنیت نمودم. من میدیدم جوانان هرزه ای که مزاحم دختران دیگر میشدند از برابر من با احترام خاصی عبور میکردند. من واقعآ تفاوت برخورد جامعه را درین لباس دیدم. خیلی خوشحال شدم ازینکه یکی از دساتیر اسلام را انجام میدهم وآنرا رحمت وفضل پروردگارم میدانستم که شامل حال من شده است زیرا او به هرکه بخواهد فضل ورحمتش را فراوان میخشد. تصمیم گرفتم که تا پایان عمر از حجاب حمایت نموده وبه آن افتخارکنم.
من قوانین موهوم پرستی هندوییزم را تجربه نمودم و آزادی ها و بی بندباری های جوامع غربی را هم در سایه دموکراسی و جامعه به اصطلاح مدنی تجربه دارم و بهترین و معتدل ترین قوانین برای سعادت بشر را تنها اسلام میدانم. من اسلام را با صدق دل و قناعت قلبی و اعتقاد محکم پذیرفتم و هیچ اجباری در پذیرش آن نداشتم. آیه ای را در قرآن خوانده ام که:
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾
در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست (256)
به عنوان ختم کلامم میخواهم این را بگویم که اسلام هیچگاه به زنان ظلم و ستمی روا نداشته است، بلکه اسلام زنان را از قید و بندهای جنسی و شهوانی رهایی داده است و به آنها آزادی کامل و مقام شایسته بخشیده است. احترام و وقاری که شایسته یک زن است را به او به ارمغان آورده است. اسلام دینی است که از سوی پروردگار انسانها که بر همه امور عالم واقف و ناظر است برای نسل بشر انتخاب شده است. آنانیکه این دین را میپذیرند و به آن پایبند میمانند از همه قید و بندها و زنجیره های هواپرستی و موهوم پرستی آزاد میگردند. از قوانین و مقرراتی که بشر از ذهن خود و برای تامین منافع عده ای بر تمام مردم جامعه تحمیل میکند و دیگران را مورد ظلم و ستم قرار میدهد و زنان را به حد بردگان جنسی برای مردان تنزیل میدهد رهایی میابند.

اين شيادبازيها چيست ؟؟



اين شيادبازيها چيست ؟؟


اعتراض شديد روحاني به رواج خرافه پرستي

دكتر حسن روحاني نماينده مقام معظم رهبري امروز سه شنبه در مراسم بزرگداشت آيت الله محمدرضا توسلي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، از آنچه كه وي، آن را رواج پديده "خرافه پرستي" و "شيادبازي" در كشور خواند، به شدت انتقاد كرد و با اشاره به برخي رفتارهاي خرافي گفت: "اين چه بازيهايي است که عده اي سفره پهن مي کنند، جاي خالي مي گذارند و مي گويند اين جاي امام زمان است؟. چرا اينقدر مردم را عوام فرض کرده ايد؟. لابد مي خواهند فردا توقيع و مهر امام زمان را درست کنند و نشان دهند."

اين شيادبازيها چيست که در کشور به راه افتاده است؟"

به گزارش«جهان» روحاني در اين مراسم كه به ميزباني مجمع تشخيص مصلحت نظام با شركت انبوه چهره هاي سياسي ، فرهنگي و آحاد مختلف مردم در مدرسه عالي شهيد مطهري تهران برگزار شد، افزود: "مثلا مي گويند فلان جلسه مهم روز جمعه باشد که آقا هم حضور داشته باشد، اين شياد بازيها چيست که در کشور به راه افتاده است؟. دو سال پيش بحثي را به راه انداختند که اگر امام زمان آمد از کجا مي آيد و سيستم بلندگو و صوتي اش چگونه بايد باشد. آن موقع مي گفتند حتما دو سال ديگر امام زمان ظهور مي کند ولي چندين سال گذشت و معلوم شد که دروغ مي گويند."
وي پرهيز از خرافه گرايي را از جمله انديشه هاي اصلي امام خميني (ره) بيان کرد و خاطرنشان ساخت: يکي از عصبانيت هاي لحظات آخر آقاي توسلي بحث خرافه بود. اينکه مي گويند آيت الله توسلي در لحظات دفاع از امام جان سپرد، درست است اما من اضافه مي کنم که آيت الله توسلي در لحظات دفاع از امام زمان (عج) بود که قلبش ايستاد.
آيت الله توسلي كه عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام بود، روز شنبه گذشته هنگام سخنراني در مجمع دچار عارضه قلبي شد و لحظاتي بعد، در بيمارستان درگذشت. به گفته مسئولان مجمع، وي در آن هنگام، در باره مسايل روز كشور، لزوم پاسداري از انديشه هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و حفظ حرمت خانواده امام خميني (ره) سخن مي گفت.
برادری اسلامی

برای نجات جان یعقوب مهرنهاد تلاش کنیم

برای نجات جان یعقوب مهرنهاد تلاش کنیم
وقتی جنایت حد و مرز نمی شناسد
دادگاه شرع اسلامی زاهدان به ریاست قاضی نکونام برای یعقوب مهرنهاد روزنامه نگار و دبیر انجمن جوانان صدای عدالت که در شش اریبهشت ١٣٨٦ پس از برگزاری همایش سالانه « جوانان پرسشگر؛ مسئولین پاسخگو» به همراه پنج نفر دیگر از اعضای این انجمن دستگیر شده بود حکم اعدام صادر کرد. انجمن صدای عدالت نهادی مستقل و فرهنگی است که از١٣٨١ با مجوز رسمی فعالیت خود را در سیستان و بلوچستان آغاز کرده بود. این انجمن علاوه بر همایش های سالانه تحت عنوان « جوانان پرسشگر، مسئولین پاسخگو» به برگزاری کلاس های کامپیوتر، زبان، طراحی و نقاشی مبادرت می کند و دارای کمیسیون های تخصصی زنان؛ دانش آموزی؛ دانشجوئی؛ فرهنگی؛ هنری و تحقیق و پژوهش است. یعقوب مهرنهاد علاوه بر دبیری این انجمن سرپرست روزنامه « مردم سالاری» در استان سیستان و بلوچستان بود.
صدور حکم اعدام برای این فعال سیاسی و فرهنگی که به مبارزه سیاسی مسالمت آمیز در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی اعتقاد داشت و در بسیاری از گردهمآیی های این انجمن مقامات استانی نیز شرکت می کردند، با ناباوری شدید و نگرانی گسترده در استان مواجه شده است.
واقعیت این است که یعقوب مهرنهاد در بسیاری از سخنرانی ها و نوشته هایش همواره بر مبارزه سیاسی و مسالمت آمیز در استان تاکید کرده بود و از اینرو نمی توان او را وابسته به جریانات مسلحانه و یا حامی آن ها دانست.
صدور حکم برای این فعال سیاسی و فرهنگی که که تمامی فعالیت هایش در انجمن با مجوز مقامات استانی بوده است، نشانه ای از سیاست سرکوب گری تمام عیار در بلوچستان است. این سیاست در چند سال گذشته با موج گسترده دستگیری ها و اعدام های وحشیانه و یا به گلوله بستن جوانان در جاده ها و با قطع دست و پای پنچ جوان بلوچ در چند ماه پیش دنبال شده است. در تمامی موارد، اعدام شده گان به حمایت و یا همکاری با «جندالله» متهم شده اند؛ بی آن که ضرورتأ مدرکی برای این اتهامات وجود داشته باشد.
اما صدور حکم اعدام برای یعقوب مهرنهاد که فعالی فرهنگی است و با میارزه مسلحانه نیز مرزبندی داشته است، بیان کیفیت جدیدی از سرکوبگری رژیم در بلوچستان است. مسئولین قضایی و امنیتی رژیم بر این باورند که هر نوع فعالیت از سوی جوانان بلوچ و هر نوع دفاع از هویت ملی و فرهنگی خلق بلوچ باید قاطعانه سرکوب شود تا از این طریق بتوان بر مردم این استان حکومت کرد.
چنین تلاشی از سوی مقامات استانی بیش از هر چیز این ادعای طرفداران مبارزه مسلحانه در استان را تقویت می کند که هیچ نوع فعالیت و مبارزه ی سیاسی با این رژیم امکان پذیر نیست و حکومت اسلامی فقط زبان گلوله را می شناسد. تقویت چنین گرایشی عملأ راه را برای پیوستن جوانان بلوچ به جریاناتی که فعالیت مسلحانه در استان در دستور کارشان است، را هموار می سازد.
بررسی سیاست های استانی باند " شهریاری ـ دهمرده " در عرصه های گوناگون نشان می دهد که تلاش این جریان بر سرکوب همه جانبه و تمام عیار مردم بلوچ استوار گشته است. آن ها با مستمسک قرار دادن تلاش امریکا برای سازماندهی عملیات ایذایی در بلوچستان و تلاش برای حمایت از گروهای مسلح، سرکوب همه جانبه مردم بلوچ را در دستور قرار داده اند، سیاستی که عملأ حمام خون در استان به راه انداخته است.
پیشبرد چنین سیاست خطرناکی حتی اگر در کوتاه مدت نتایج دلخواهی برای حاکمان داشته باشد در بلند مدت به شدت خطرناک است.از آنجا که سازماندهندگان چنین سرکوب وحشیانه و تمام عیاری اولأ زیر نقاب هویت شیعی و سیستانی عمل میکنند و ثانیا در این مورد مشخص، فردی را به مسلخ گاه می برند که فعالیت سیاسی و فرهنگی شفاف و قانونی داشته است، این امر در فضای کنونی استان از یک سو به اختلافات مذهبی سنی – شیعه به شدت دامن خواهد زد و از سوی دیگر کینه و نفرت میان مردم بلوچ و سیستانی ها را عمیق تر و نگران کننده تر خواهد کرد. گسترش و عمق یابی کینه ها و اختلافات مذهبی و قومی در استانی که گرایشات متفاوت مذهبی و قومی در آن غلبه دارد و به دلیل مرزی بودن آن ، مورد توجه سلطه گران آمریکایی است، می تواند جهنمی واقعی در استان ایجاد کند.
برای جلوگیری از این وضعیت به شدت خطرناک و برای نجات جان جوانی که گناهی جز دفاع از هویت ملی خود نداشته باید با تمام قوا تلاش کرد. روشن است افشای این سیاست به شدت خطرناک سرکوبگرانه و تلاش برای نجات جان یک جوان بی گناه وظیفه ی تمامی آزادیخواهان و نیروها و سازمان های سیاسی است. کشاندن این موضوع به رسانه های بین المللی و مددخواهی از سازمان ها و نهادهای مدافع حقوق بشر حداقل تلاشی است که می تواند هم جان یک جوان را نجات دهد و هم فشار بر سرکوبگران لجام گسیخته در بلوچستان را افزایش دهد. نباید گذاشت اعدام های وحشیانه و سرکوب ددمنشانه خلق بلوچ در سکوت انجام گیرد.
سازمان ما اعتقاد دارد که صدور احکام جنایتکارانه ای از این دست ، بار دیگر ماهیت جمهوری اسلامی را در تداوم ستم ملی در کشور کثیرالمله ایران جلوه گر میسازد . این سیاست سرکوبگرانه و شوونیستی علاوه بر بلوچستان ، در کردستان ، خوزستان ، ترکمن صحرا ، آذربایجان و ... نیز دنبال میشود . ما معتقدیم که بدون رفع کلیه مظاهر ستم و تبعیض ملی در ایران نمیتوان سخنی از دمکراسی و حفظ وحدت آزادانه و داوطلبانه ملیتهای ساکن ایران بمیان آورد. از اینرو مبارزه برای آزادی و برابری بدون دفاع از خواستهای عادلانه اقلیتهای قومی و مذهبی ، معنایی ندارد . ما از همه نیروهای حقیقتا آزادیخواه دعوت میکنیم که فعالانه صدای اعتراض خود را به تشدید سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی بلند کنند .
زنده باد آزادی، زنده باد برابری
سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
٣٠ بهمن ١٣٨٦ – ١٩ فوریه ٢٠٠٨

تحصیل کردگان و روشنفکران داخل بلوچستان چرا خفه خون گرفتند

تحصیل کردگان و روشنفکران داخل بلوچستان چرا خفه خون گرفتند
فرد مجهول الهویتی با نامهای مختلفی همچون میر بلوچ و .. مرتبا در لباس دفاع از یعقوب مهرنهاد نیش قلمش را علیه رهبران مذهبی بلوچستان و علمای بزرگوار فرود می آورد این فرد کم مایه غالبا خیلی دور نشسته و با نوشتن چند سطر بر صفحه مجازی انترنت فکر می کند به اوج مبارزات مدنی اش رسیده و ... اولا همه این هارت و پورتهای شما در همین صفحات مجازی خلاصه می شود و یک در صد مردم بلوچستان هم از به حساب مبارزات سیاسی میر بلوچ مطلع نمی شوند اما در اصطلاح احزاب تک نفره اروپا نشین که احتمالا میر بلوچ هم می خواهد یکی دیگر به تعداد احزاب صد گانه تک نفره بلوچ بیافزاید همین هارت و پورتها در دنیای مجازی و چند نامه به این و ان نوشتن فعالیت سیاسی محسوب می شود.....این هم از اصطلاح سازی احزاب تک نفره که باید در انتظار زایش دهها حزب دیگر باشیم.
من به عنوان یک جوان بلوچ از امثال میرها می خواهم بپرسم شما که خیلی سهل علمای بلوچستان را بر مسلخ اهانت می برید و جامه ولایت فقیه بر آنها می پوشید چرا سخنی از روشنفکران و تحصیل کردگان بلوچ به میان نمی اوری که یا در داخل خفه خون گرفته اند یا با فرار از بلوچستان از دور هارت و پورت توخالی می کنند.حداقل علمای مذهبی این جرات را داشتند که در داخل بمانند و به هر طریقی که شده در برابر دولت جهوری شیعی بایستند مسائل را پی گیری کند و در این راستا شهید شدند و بر عکس علما تحصیل کردگان و روشنفکرانند که همیشه اهداف را فدای اغراض شخصی می کنند و الان در باره یعقوب شما نام یک تحصیل کرده داخل بلوچستان را بیاورید که از یعقوب دفاع کرده باشد چرا از همقطاران خود انتقاد نمی کنی آقای میر شاید این همان حس ضد مذهبی شما هست که در چنین جاهائی می خواهید خود را تخلیه کنید.
عبدالله یارمحمد زهی

حجاب و بیماریهای پوستی زنان


چکيده:
انجمن سلامت شمال آمریکا در تحقیقات اخیر خود به طور علمی و با آمار ثابت کرد که زنان محجبه کمتر به بیماری های پوستی دچار می شوند .
متن:
در این تحقیقات که دو گروه از زنان محجبه و غیرمحجبه در آن شرکت داشتند در مرحله اول افرادی با شرایط جسمانی، سنی و مشاغل یکسان انتخاب شدند و به مدت 3 ماه در روزهای مشخص، مورد آزمایش های ويژه قرار گرفتند .بعد از گذشت سه ماه محققان به این نتیجه رسیدند که افراد محجبه از پوست لطیف تری برخوردارند و علايم هیچ بیماری پوستي در آنها دیده نمی شود در حالی که زنان غیرمحجبه با استفاده از کرم های ضدآفتاب سعی در حفظ سلامتی پوست خود داشتند اما این اقدام در طولانی مدت باعث از بین رفتن پوست آنها شده بود .بنا به گزارش اسلام انلاين، هنگامی که پوست زنان غیرمحجبه به طور کامل از اثر این کرم ها پاک می شد، چین و چروک ها و لک های فراوانی در پوست آنها به چشم می خورد .محققان اعلام كردند: از آنجا كه پوست زنان مسلمان کمتر در معرض پرتوهای فرابنفش خورشيد قرار دارد از سلامت بیشتری برخوردار است

زنان مسلمان، قربانی جوامع ضد عفاف هستند

بانوی محقق انگليسي :
زنان مسلمان، قربانی جوامع ضد عفاف هستند
محقق موسسه اسلامی حقوق بشر در انگلیس تاكيد كرد : زنان مسلمان قربانی جوامع ضد عفاف هستند .

به گزارش ایونا دکتر "آرزو مرالی" محقق موسسه اسلامی حقوق بشر در انگلیس طی ‏سخنانی در همایش بین المللی "زنان مسلمان اندیشمند" ضمن اشاره به وضعیت بد مسلمان در جوامع اروپایی ‏گفت: زنان در برخی از کشورهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه و بلغارستان، قربانی کج اندیشی های ‏دولتمردان این کشورها درباره اسلام هستند .‏وی افزود: متاسفانه در کشورهای اروپایی زنان قربانیان خشونت مردان هستند به طوری که رییس جمهور ‏فرانسه در سال 2003 میلادی حجاب را نشانه خشونت دانست .‏مورالی تاکید کرد: بسیار جای تعجب است که در حال حاضر حجاب در ذهن اروپایی ها دارای چهره ای ‏خشن و متخاصم است و آنها به عفاف به عنوان یک مساله غیراخلاقی نگاه می کنند .‏وی ضمن انتقاد از فعالیت های گروه های ضداسلامی برای مبارزه با حجاب گفت: پس از فروپاشی شوروی، ‏افتتاح شرکت های لوازم آرایشی از اولین فعالیت های این گروه ها در دولت های جدید بود و یا اولین تغییر ‏پس از ورود نیروهای ائتلافی به افغانستان، آرایش زننده و بی حجابی زنان در تلویزیون این کشور بود .‏این محقق ادامه داد: در تحقیقی که دو سال پیش در میان زنان مسلمان بلغارستان انجام دادیم در پاسخ به دو ‏سوال درباره عفاف و آزادی زنان به نتایج جالبی دست یافتیم .‏وی افزود: زنان مسلمان بلغارستان درباره عفاف معتقد بودند که حجاب برای آنها یک محافظ است و با ‏رعایت حجاب منزلت آنها بالاتر می رود و درباره آزادی زنان نیز معتقدند که تنها راه نجات زنان مسلمان و ‏تامین آزادی آنها در جوامع مصرفی که به زنها به عنوان کالا توجه می شود، اسلام و رعایت حجاب است .‏دکتر مرالی همچنین در سخنان خود تاکید کرد: علت مبارزه سران دولت های اروپایی به خصوص فرانسه و ‏انگلیس با حجاب این است که آنها می دانند حجاب سمبل استقلال مسلمانان و راه مبارزه با استکبار و استعمار ‏است .‏وی در پایان سخنان خود هدف از ارایه مقاله را آگاهی دادن به کشورهای اروپایی درباره وضعیت زنان و به ‏چالش کشیدن نظرهای آنان عنوان کرد و از همه زنان مسلمان خواست تا با عملکرد درست خود آنها را در ‏رسیدن به این هدف یاری کنند .‏همایش بین المللی زنان مسلمان اندیشمند طی روز گذشته و امروز (29 و 30 بهمن) با حضور 800 اندیشمند مسلماان از کشورهای مختلف جهان در سالن اجلاس تهران برگزار می شود .


کدخبر : 86113012

دبیرکل سازمان ملل: نگرانم که صبر جامعه جهانی بسر آید

سفیر انگلستان در سازمان ملل متحد که کشورش یکی از تهیه کنندگان قطعنامه سوم تحریمها علیه جمهوری اسلامی است، گفت ما نسبت به برنامه هسته ای رژیم تهران نگرانی عمیق داریم.
وی که با تلویزیون الجزیره گفتگو می کرد، اظهار داشت فعالیتهايی که رژیم تهران در زمینه هسته ای انجام می دهد، در چهارچوب تولید سلاح اتمی است و بهمین دلیل اکثر کشورها و نه فقط اروپا و آمریکا، بلکه روسیه و چین و سایر کشورهای جهان، احساس نگرانی شدیدی از آن دارند.
وی در مورد قطعنامه سوم سازمان ملل نیز که روز گذشته به شورای امنیت ارایه شد، گفت این گام دیگری برای تشدید مجازاتها علیه رژیم تهران است. این پیامی برای سران این رژیم است تا دریابند که جهان به مخالفت با آنها برخاسته است.
از سوی دیگر سناتور جوزف لیبرمن، عضو ارشد سنای آمریکا اعلام کرد برنامه هسته ای رژیم تهران، خطری برای صلح و امنیت جهان محسوب می شود.
وی گفت متاسفانه برخی در داخل و خارج آمریکا با استناد به گزارش ماه نوامبر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، برنامه هسته ای رژیم تهران را کم اهمیت جلوه می دهند که این یک اشتباه بسیار بزرگ با پیامدهای ویرانگر است.
همچنین جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل نیز با انتقاد شدید از محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی، امتیاز دادن های او به رژیم تهران را غیرموجه دانست و گفت البرادعی نشان داد که فرد بی طرفی نیست و نمی توان به او اطمینان کرد.
و بالاخره بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد روز گذشته در آستانه ارایه پیش نویس قطعنامه جدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی گفت، رژیم تهران باید به قطعنامه های شورای امنیت گردن نهد.
وی بار دیگر از رژیم تهران خواست برنامه حساس غنی سازی اورانیوم را طبق خواسته شورای امنیت متوقف کند و گفت من نگرانم که صبر جامعه جهانی بسر آید.

یک زندانی سیاسی که لبهای خود را دوخته در آستانه مرگ قرار دارد



فعالان حقوق بشر در ايران
بابک دادبخش، زنداني اعتصابي در آستانه مرگزنداني سياسي بابک دادبخش که 43 روز است با لباني دوخته در اعتصاب غذا به سر ميبرد شب گذشته بعلت عارضه عفونت دستگاه گوارشي دچار تب و لرز و بيهوشي گرديد . اما بهداري زندان بعلت نبودن کادر پزشکي در شب از پذيرش نامبرده خودداري نمود . و متاسفانه صبح امروز مورخ 3/12/86 که نامبرده به بهداري زندان جهت رسيدگي منتقل گرديد ، بهداري زندان اعلام نمود از پذيرش نامبرده تا زمان پايان دادن به اعتصاب غذايش خودداري خواهد نمود. و حتي از دادن ماده ضدعفوني کننده بتادين جهت ضدعفوني نمودن عفونت لبهاي بريده شده وي خودداري نمودند.
بابک دادبخش جهت رسيدن به خواسته هاي قانوني و انساني خود مبني بر پايان دادن به تبعيدهاي مکرر و انتقال به زندانهاي مختلف بدون توجيح و توضيح قانوني (21 بار انتقال تا کنون) و پايان دادن به ممنوعيت تلفن و ملاقات وي و استرداد جزوات و دستنوشته هاي ضبط شده دست به اعتصاب غذا زده است . شايان ذکر است وي از منجمله افرادي است که در تدوين کتاب لانه فساد از منتشرات اين مجموعه همراهي داشته است و هم اکنون نيز جهت اين موضوع تحت فشار ميباشد .
وي 43 روز است در اعتصاب غذا با دوختن لبانش به سر ميبرد ، هم اکنون نخهاي استفاده شده جهت لب دوزي پس از 43 روز لبانش را بريده است و به سلسله اعصاب وي آسيب رسانيده است ، لبانش متورم گرديده است ، روده هاي نامبرده عفونت نموده است و اين عفونت در غالب تب و لرز خودنمايي ميکند . ضربان قلب و نبض وي ناهماهنگ است و پزشکان بيم سکته مغزي وي را داده اند . نامبرده قادر به راه رفتن نميباشد و بينايي خود را نيز تا حد زيادي از دست داده است .
بدينوسيله مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران اعتراض خود را نسبت به بي توجهي به جان انسانها در دستگاه قضائي و امنيتي جمهوري اسلامي اعلام ميدارد و يقيناً مسئوليت هرگونه خطر و بروز مشکلات جسمي و روحي براي اين زنداني سياسي را متوجه مسئولان سازمان زندانها ميداند . و از تمامي سازمانها ، مدافعان آزادي و دست اندرکاران رساني ميخواهد که وضعيت حاد اين زنداني سياسي را مدنظر قرار داده و از تکرار وقايع اسفناک غيرقابل جبران انساني پيشگيري نمايند.
همچنين در ذيل ، آخرين نامه بابک دادبخش خطاب به آقاي شاهرودي رئيس قوه قضائيه که در روزهاي پيشين نگاشته شده است جهت تنوير افکار عمومي پيوست ميگردد .
---------------------------خطاب به سردمدار و مدعي قانون و عدالت در ايران امروز
رياست قوه قضائيه آيت الله شاهرودي سلام و عليکم.
چند روزي است در حالي که ديگر چشمانم خوب نميبيند از زبان زندانيان و پي در پي اينچنين ميشنوم ، بابک ، ميگويند شاهرودي و نمايندگانش با يک هيئت قضائي و بازرسي به زندان رجايي شهر مي آيند ولي افسوس که به سالن ها سر نميزنند و من هم که ديگر دل و دماغ جواب دادن ندارم فقط نگاه ميکنم و سرابي لذب بخش را توهم گونه ميبينم که در آخر حاصلي براي در کوير برهوت ماندگان زنداني ندارد . در زندان 3 روز است که صبح تا شب و شب تا صبح غوغاست ، انواع و اقسام کارهايي که در طي 28 سال گذشته انجام نميشد را در اين چند روزه در زندان انجام ميدهند . حتي شده به طور موقت تفکيک زندانيان به صورت نصفه و نيمه ، جداسازي زندانيان متادوني ، تخريب بعضي از کپرها و دخمه هاي داخل سالنها ، پاکسازي و نظافت آنچناني ، دور کردن و مخفي کردن زندانيان سئوال برانگيز مثل زندانيان فراموش شده در طي ساليان سئوال در زندان و يا زندانيان دچار بيماري رواني شده و مجنونان زنداني . زندانيان ميگويند زندان مقداري پرده براي تزئين قبل از ورود تهيه کرده تا شگرد رايج فريب مثل زندان اوين را که هميشه کارساز و عملي بوده را عملي کنند . و بفريبند افکار کوته فکران ظاهر بين را.آقاي شاهرودي دوست داريد قضاوت و پيش بيني هاي اکثريت زندانياني که از چنين بازديدي را نقل قول کنم ؟ميگويند چه شاهرودي و چه نمايندگانش اگر به رجايي شهر بيايند ، کل بازديد اينچنين پيش ميرود : شاهرودي و يا نماينده اش در يکي از دفاتر از قبل لوکس شده مينشينند و به عرايض چاپلوسان بله قربان گو گوش ميدهند و نهاري که معلوم نيست از چند خورشت رنگارنگ تدارک ديده شده را همراه همان آقايان و نهايتاً در سالن دارالقرآن که جنبه سيرک دارد و عده اي زندانيان نورچشمي در آن هستند و نقش زندانيان خوشبخت را بازي ميکنند را بازديد کرده و در آخر هم يا به اندرزگاه 6 فرهنگي که هم سطح دارالقرآن است و يا به حسينيه دارالقرآن ميرود و از بازديد از اندرزگاههاي پرازدحام 1 و 5 خبري نيست چون کسي اينجاها را نشان نميدهد تا ماهيت فجايع رقم زده شده در طي سالها فاش شود . ولي من برخلاف اکثريت مطلق زندانيان با اينکه مغزم بر اثر 41 روز نخوردن غذا و اعتصاب خوب کار نميکند . ولي اينچنين فکر نميکنم و ميگويم مي آيند و ميبينند و آنها را با ترفندهاي زندانباني و بستن دربها و فرعيهاي راهروهاي زندان مي فريبند.آقاي شاهرودي و هيئت بازديدکننده ، بازديد از زندان رجايي شهر بسياز سخت است . اگر افسار کار را دست متوليان زندان بدهيد شما را در دوره خود ميچرخانند و سه سالن را در سه طبقه و از راههاي مختلف به نام چند اندرزگاه به شما نشان ميدهند . ولي شما ميتوانيد در اين بازديد هر درب بسته اي را که ديديد بگوئيد ميخواهيم پشت اين درب را ببينيم ، در اين زندان سالنها و اندرزگاهها بيش از صد و بيست درب تو در تو و انحرافي دارند . تمام سالنها و اندرزگاهها به هم راه دارند ، فقط براي بازديد صحيح کافي است که در سه سالن اصلي در سه طبقه دستور بدهيد دربهاي بزرگ را باز کنند تا زندانيان دفن شده در دخمه ها را پيدا کنيد . و ببينيد چقدر انسان زنده هستند که بر اثر نرسيدن صداي فريادشان در دخمه هايي که شايد خودشما هم آنچنان از وجودشان خبر نداريد ، زنده به گور شده اند .دوست دارم اگر تا روز آمدنتان بر اثر اعتصاب غذا به اغما نرفته بودم راهنمايتان در اين دخمه هزارتو ميشدم و نشان ميدادم به شما ، زندانياني را که مال و ناموس و شرف خود را به خاطر بي اعتنايي عدالت و قانون در دخمه هاي اين زندان از دست داده اند و يا مجنون و ديوانه شده اند . و ساليان سال است که به مراکز روان درماني اعزام نشده اند و نشان ميدادم صدها زنداني را که براي بهره مندي از کمترين حقوقشان شاهرگ گردن ودستهاي خود را قطع ميکنند و يا روده هاي خود را بر روي سنگفرشهاي زندان ميريزند و يا اعضاي بدن خود را قطع ميکنند ، نشان ميدادم زندانياني که براي اجراي قانون راساً مجازات شده و دست و پاهايشان را با لوله هاي فلزي و دسته کلنگ ميشکنند . نشان ميدادم شهودي را که شهادت ميدادند دهها قتل مشکوک را در زندان که با بهره مندي از خودمختاري افراد خودکامه چگونه رقم خورده . و عرض ميکردم خدمتتان که هستند در بين متولين شما که مال و ناموس زنداني را به عنوان غنائم جنگي يا کفار قلمداد ميکنند . و تعرض و دست درازي ميکنند به حريم خانواده هاي زندانيان با اتکا به قدرتي که قانون به آنان داده و عدم مديريت و نظارتي که در مورد مشاغلشان هست .آقاي شاهرودي سوگند به همان خدايي که يکتاست ، ما از قوانين جاري کفار مصون هستيم و مال و ناموس و جانمان غنيمت محسوب نميشود ، ما نيز يک شهروند ايراني داراي حق و حقوق و خانواده هستيم . مگر شماها نيامديد که يک تار موي کوخ نشينان را به تمام کاخ نشينان ندهيد ؟پس چه شده ؟ نکند کاخ نشين شده ايد و کوخ نشينان را فراموش کرده ايد وما و خانواده هاي ما را که اکثراً از قشر محروم جامعه هستيم وصله ناجور ميدانيد . ولي فکر نميکنم اينطور باشد چرا که در زندان هر کسي که شناسنامه خود را براي انتخابات بياورد و يا در انتخابات شرکت کند ملاقات تشويقي ميدهند و به عنوان يک شهروند داراي حق راي بدون در نظر گرفتن جرم و اتهامش اخذ راي ميکنند .حال چگونه است که در جهت بهره مندي از حق و حقوق و قانون و عدالتي که به آن راي داده صاحب صلاحيت شناخته نميشوند . در نهايت رياست محترم قوه قضائيه اميدوارم بر خلاف زندان اوين که آنجا هم به زندانيان گل سرسبد و دستچين شده سرزديد و تنها به رفتن به اندرزگاه 7 بسنده کرديد و به اندرزگاه 8 اوين که مدفون شدگان در آن بودند اعتنا نکرديد و به قول عده اي حتي قرار نبوده به اندرزگاهها بياييد . و فقط براي ديدار يک فوق ميلياردر اماراتي ايراني الاصل که حتي غذاهايش از بهترين رستورانهاي تهران در ظروف کريستال در بند 240 زندان اوين سرو ميشد آمده بوديد . و براي فقير نوازي سري هم به يکي از سالنهاي اندرزگاه 7 اوين زده ايد . ولي اميدوارم اميد زندانيان چشم به راهتان را نااميد نسازيد و اگر قرار است بازديدي در جهت احياي عدالت و جاري ساختن قانون باشد . عادلانه ، سردمدارانه ، سرسري ، نمايشي و تنها جهت پر کردن تيتر روزنامه ها و اهداي چند لوح تقدير مديريتي به چند مدير کم کفايت و بي کفايت نباشد . که مطمئناً پس از بازديد تيزبينانه و متفکرانه تصميم در اين نوع موارد صادقانه و عادلانه تر خواهد بود .
با نهايت احترام بابک دادبخش زنداني 41 روز لب دوخته و در اعتصاب غذا1/12/86

البرادعی: رژیم تهران اجازه مصاحبه با کارشناسانش را نمی‌دهد

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل ازسایت حکومتی تابناک: به رغم تبليغات پر رنگ و لعاب رسانه‌هاي رسمي جمهوری اسلامی و به ويژه صداوسيما در تطهير البرادعي، القاي تحت فشار بودن او و ادعاي كاملا مثبت بودن گزارش وي، با انتشار بخشهايي از آن مشخص شد گزارش امروز البرادعی مانند گذشته با ایجاد ابهامات در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی همچنان هیزم بیار آتش شورای امنیت می باشد.
در گزارش جدید البرادعی برای اولین بار از یک دانشمند هسته ای به نام فریدزاده سخن به میان آمده که شورای امنیت سازمان ملل متحد نام او را در لیست خود قرار داده است و به ادعای آنان، یک شخصیت نظامی است و همزمان رئیس مرکز تحقیقات فیزیک تهران می باشد و جمهوری اسلامی مانع ملاقات بازرسان آژانس با نامبرده شده است.
همچنین در گزارش البرادعی آمده است: علی رغم درخواست آژانس و شورای امنیت سازمان ملل متحد برای توقف غنی‌سازی اورانیوم، رژیم تهران نسل جدیدی از سانتریفیوژهای خود را راه‌اندازی نموده که می‌تواند هم برای رآکتور سوخت مورد استفاده قرار گیرد و هم برای کلاهک سلاح های هسته ای استفاده شود.
همچنین البرادعی در این گزارش اعلام نموده که جمهوری اسلامی حرکتی در زمینه موارد کلیدی از خود بروز نداده و اینها مواردی هستند که احتمال دارد رژیم تهران تلاش نموده سلاح هسته ای بسازد.
این گزارش البرادعی که بصورت محرمانه برای 35 عضو شورای امنیت ارسال شده است در جلسه سوم مارس 2008 قرائت می شود و مانند گذشته در اختیار شورای امنیت سازمان ملل متحد بهمراه بیانیه کشورهای غربی ارسال می گردد و به نظر مي‌رسد با در نظر گرفتن این گزارش، قطعنامه سوم علیه جمهوری اسلامی به راحتی به تصویب برسد.

بزرگداشت زبان مادری؛ زبان همچون پاره ای از هويت

بزرگداشت زبان مادری؛ زبان همچون پاره ای از هويت
الهه روانشاد
روز ۲۱ فوريه روز بزرگداشت زبان مادری است و امسال اين روز در سال بزرگداشت زبان های گوناگون جهان گرامی داشته می شود.نهاد جهانی آموزشی، علمی فرهنگی سازمان ملل متحد، يونسکو، از وجود ۶ هزار و ۸۰۹ زبان در جهان خبر می دهد که در ميان آنها، يک صد و ۱۱۴ زبان ايما و اشاره نيز وجود دارد.اما همه اين زبان ها به يک اندازه مورد استفاده قرار نمی گيرند. ۳۰۰ زبان در اين ميان در ميان جمعيتی اندک رواج دارد و تنها حدود يک ميليون نفر با اين زبان ها سخن می گويند.زبان چينی ماندارين، اما، گوی سبقت را از ديگر زبان ها ربوده است و پس از آن زبان های هندی، اسپانيايی و انگليسی به ترتيب در رده های بعدی از نظر ميزان استفاده و رواج در کشورها و جوامع گوناگون قرار دارند. به باور يونسکو، زبان ها، قلب های تپنده زندگی اقتصادی و فرهنگی جوامع هستند.يونسکو گونه گون بودن زبان ها و فرهنگ ها را بسان تنوع زيست موجودات بر روی کره خاکی يک نياز حقيقی قلمداد کرده، هشدار می دهد که نيمی از زبان های جهان يا در حال از دست دادن غنای خود هستند و يا در روندی تدريجی رو به زوال می روند.براساس گزارش يونسکو، هر دو هفته، گقتار به يکی از اين بيش از شش هزار زبان جهان متوقف می شود.اختصاص روزی به بزرگداشت زبان مادری از سال ۱۹۹۹ آغاز شد و امسال روز جهانی زبان مادری در حالی گرامی داشته می شود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد، امسال را سال جهانی زبان ها ناميده و مسئوليت اجرايی آن برعهده يونسکو نهاده شده است.يونسکو زبان های جهان را عرضه کننده سرمايه های بی بديل و ايده های خلاق انسان ها می نامد؛ ايده هايی که در گذر تاريخ، با بهره ورشدن از ميراث های فرهنگی و آداب و آيين های محلی بارور شده اند و از طريق زبان های گوناگون بيان می شوند.کارشناسان نيز بر اهمييت بسزای زبان مادری و ضرورت حفظ اين گوناگونی تاکيد می کنند.الهام عدنانی پور، جامعه شناس ايرانی که از کودکی مقيم سوئد است، می گويد که زبان مادری در حقيقت هويت و قدرت است.خانم عدنانی پور به راديو فردا می گويد:« اهميت زبان مادری برای انسان ها وقتی مشخص می شود که يا در کشور خودشان در اقليت زندگی می کنند و يا اينکه ه عنوان مهاجر در کشوری ديگر زندگی می کنند.»وی می افزايد:« زبان مادری يک فرد معمولا فقط در حد يک زبان نيست، اين زبان، جزيی از فرهنگ فرد است.»الهام عدنانی پور می گويد:« زبان از فرهنگ جدا نيست. زبان من را به گذشته خودم وصل می کند و وقتی من اين زبان را فرزندانم ياد می دهم، فرزندانم می توانند به گذشته من راه پيدا کنند. اگر آنها اين زبان را ندانند، فرهنگ و ريشه خود را نمی توانند درک کنند و به همين دليل بسيار مهم است که ما زبان مادری خود را بلد باشيم.»

یعقوب مھرنھادءِ داتگین قربانیان راج دیم پہ تپاکیءَ کشـّتگ۔ بارین رھشون إے تپاکیءِ رھدربریءَ کن أنت یا پدا قربانیان گوات بارت! چمشانک: ولید گربنی



یعقوب مھرنھادءِ داتگین قربانیان راج دیم پہ تپاکیءَ کشـّتگ۔ بارین رھشون إے تپاکیءِ رھدربریءَ کن أنت یا پدا قربانیان گوات بارت! چمشانک: ولید گربنی

ھستیانءِ داتگین قربانی راجان دیم پہ تپاکیءَ بر أنت و تپاکی پہ منزلان رسین أنت۔ ألبت إے ھما وھدی بیت إنت کہ رھشونانءِ توکا رھدربریءِ توان بہ بیت و داتگین قربانیانءِ کشارءَ رون موش بہ کن أنت، و إشیءِ بروردان السءِ نیامءَ بھر بانک بہ کن أنت۔
ھچ ٹولی، گل یا تنظیمءَ إے حق دیگ روا نہ إنت کہ آئی پہ وتی برنامھانءِ پیش برگا وتی باسکان ندر بہ کنت۔ إے کار پہ کٹـّر/ بنیادپرست و شاؤنسٹان روا إنت۔ چمشکا إشان چشین سلــّین پدنام رستگ۔
إے راستیءَ هم ما سرگوز مہ کن إنت کہ ھنچین سر ماتان ودی کتگ أنت کہ آ چہ ھر ھردچاریءَ بُرزتر فکر کن أنت و بے رھشونےءِ سوجانءِ ودارءَ پہ وداریگین راھانءِ دربرگا رھیج گر أنت۔ إے ڈولین مردم ھما أنت کہ آھانءِ دل چہ راجءِ مھران سرریئچ إنت و راجءِ سرا کسانترین زوراکیءَ اوپار کنگءِ توان إش نیست إنت۔ إے ڈولین مردمان ما ھنچین رھدربر گـشین کہ إے جاھے گون وتی کردان، جاھے گون ھیدان و جاھے گون وتی زگرین خونان پہ راجءَ دیم پہ آھانءِ منزلان کشک رندان کن أنت۔
إے نہ چار إنت کہ مئے روگا رند بارین راجءِ چے حال بیت۔ یا أگر ما بہ روین گڑا وتی راجءِ آزادیءِ شادھیان توکا چہ بھر زیرگا زبھر بین۔ إشیءِ بدلا آ زان أنت کہ زوراکی و زبھری گون دیر نندگ و رھشونی کنگا گار نہ بنت؛ إشانءِ ولگوج کنگا راہ دربرگ لوٹ إنت۔ راہ دربروک أنت کہ کشک رند أنت۔ پہ رھشونان مادن گيشین أنت۔
من یعقوب مھرنھاد نہ دیتگ۔ ھچبر گون آئی گپ نہ کتگ، إی میل یا کاگدے پہ آئي راہ نہ داتگ و نیکہ چہ آئی نیمگا منا إی میلے دستا کپتگ۔ نہ زانان آئی چہ کجا ٹک، کنب و کھولءَ دراتکگ۔ آئیءِ کاربار چے إنت؛ تعلیم ئی چنچوک دربرتگ۔ منی پچار یوکا گون آئیءِ شنگ بیتگین خیالان إنت۔ آئيءِ درشان کتگین گپانءِ ھما بھران إنت کہ شنگ بیتگ أنت۔ إشانءِ وانگا رند یعقوب مھرنھادءِ فکرءِ یک عکسے من وتی مغزءَ ٹھینتگ۔ إے ندارگ منا راست گشی، حق گشی، عمل، قربانی، مردمی دوستی و أمنءِ سکینءَ دنت۔
أگر ما راجدپران بہ چارین، ما گندین کہ ھمے ڈولین فکران واھندین مردم بیتگ أنت کہ پہ لتگمال، شد لاپ و درتگ پچّين مردمان مان تھار و لنجین شپان روژنے بلینتگ إش کہ إشی پہ نیزگار و پد منتگان یک سیرلاپی و دیمرویءِ اُمیدے زندگ کتگ۔
چہ پھکان برزتر؛ ھمے امیدءِ برانز سبب جوڑ بیتگ أنت کہ الس إشیءِ چيرا سرجم بہ بنت، تپاکیءِ بیرکا چست بہ کن أنت و دیم پہ منزلءَ رھادگ بہ بنت۔ ألبت رھیج گرگا پیسر مدام ضرورت بیتگ کہ کسے کنڈیلءَ دستا بہ کنت و رندی مردمان چہ رھسرانءَ کنٹگ و ڈوکان ڈاہ دیان بہ کنت۔
یعقوب مھرنھادءِ بلینتگین رژنءَ مروچی بلوچ مھلوک گون یکا دگرا چہ پیسرا باز نزیکتر آرتگ و پہ تپاکی و دیمرویءَ مادنین کشکے ھم رستگ۔ نین رھشونانءِ سرا إنت کہ بارین آ نِند أنت، ندارگ چار انت کہ چونکا إے رژنءِ بزانز نا أندیم بنت، و مادنین راہ موسمی بدلیانءِ کارپدان گار بیت۔ یا پیش کنز أنت و ثابت کن أنت کہ یعقوب، و آئی ڈولین ھزاران کس کہ یوکا پہ راجءِ خاطرا ظلم و زوراکیانءِ دیمپان بیتگ أنت؛ آیانءِ الگو أنت و آھانءِ کشکءَ گار بیگا نیئل أنت۔

دیدگاه برادر مهرنهاد در مورد نام گذاری خیابان های بلوچستان

در این دیدگاه بنده هم دولت وهم شوراهای شهر وشهرداری ها وهم برای اولین بارمردم رامقصرمی دانم چرا که بحث من استفاده از نام های شخصیت های فرهنگی ؛ مبارزاتی وعلمی بلوچستان بر اماکن عمومی وخصوصی می باشد . زیرا نه زمانی که شهرداری ها دولتی بودند در بلوچستان این کار را انجام می دادند و نه بعد از آنکه مردم با رای خود اعضای شوراها را انتخاب کردند وشهرداران توسط نمایندگان مردم در شوراها انتخاب می شدند این کارها صورت گرفت ونه مردم ما در حد توان وبضاعت خود این کار را انجام داده اند . حداقل این یکی در حد توان هر فردی است و در این یک مورد ما هیچ نیازی به دولت نداریم ؛ حداقل چاردیواری اختیاریست و می توانیم نام مغازه خود ویا کارگاه و محل کسب خود را سید ظهورشاه هاشمی ویا دادشاه ویا مولوی روانبد ویا ... بگذاریم حداقل در این مورد هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست یا حداقل به جای اینکه اخیرا نامگزاری ها بر اساس نامهای مناطق ومحلات تهران مانند شمرون ؛ ونک ؛ میرداماد و قصرتهران وتجریش ونیاوران گذارده می شود بگذاریم پهره ؛ مکران وسراوان و... آیا این خود یک نوع فرهنگ سازی نیست ؟ویا آیا واقعا مگر این کار از دست ما بر نمی آید؟ یا شاید این کار هم اجازه کتبی از فلان مسئول می خواهد ؟ پس سعی کنیم خود جهت تغییر وضع خویش اقدام نمائیم چرا که خداوند وضع وحال هیچ ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود به تغییر وضع خویش اقدام نمایند.
http://mehrnehad.blogfa.com/

فوري فوري كشته شدن يك جوان بلوچ در نيكشهر

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از یک انسان ديروز پنج شنبه 2 اسفند 1386 ( 21 فوريه 2008 ) باز هم بلوچستان شاهد مرگ يك جوان موتورسوار بلوچ در منطقه عمومي نيكشهر بود اين جوان بر اثر تير اندازي نيروهاي انتظامي كشته شد اخبار كامل تر متعاقبا به اطلاع مي رسد

از طرف جامعه اهل سنت مجله خانواده سبز تحریم شد

از طرف جامعه اهل سنت مجله خانواده سبز تحریم شد
جوانان اهل سنت با ار سال اس.ام .اس از طریق موبایلهای خود به یکدیگرخواستارتحریم مجله خانواده سبز شدند طبق آخرین خبرها این عمل که بطور خود جوش بوده دربسیاری از نقاط ایران درحال انجام می باشد.
با سلام ،توهین مجله خانواده سبز شماره 195 صفحه 92 به همسر رسول خدا محکوم است لطفا به دوستان خود ارسال فرمایید ،به احترام ام المومنين عايشه صديقه -رضی الله عنها همسر گرامی پیامبر از خرید مجله خانواده سبز جداً خودداری شود.
به گزارش خبر نگار سنی نیوز از شهرستان قشم:
امام جمعه اهل سنت قشم در ادامه خطبه دوم روز جمعه مورخه ۳/۱۲/۸۶
این حرکت زشت مجله خانواده سبز را به شدت محکوم کردند واز مسؤلین زیربط خواستند تا با نویسنده این مقاله به شدت برخورد شود ،شیخ عبد الرحیم خطیبی در ادامه افزودند تا زمانی که مجله خانواده سبز بطور رسمی از جامعه اهل سنت عذر خواهی نکند من این مجله را نخواهم خرید این حرکت جناب شیخ عبد الرحیم خطیبی مورد حمایت نماز گزاران قرار گرفت آنان با سر دادن شعار الله اکبر ،مرگ بر منافق انزجار خود را از این حرکت توهین آمیز اعلام نمودند.
اهل سنت جنوب

انتخاب نخست وزيری که بتواند مشرف را برکنار کند

خبرگزاری فرانسه در گزارشی از اسلام آباد با اشاره به مذاکرات و رايزني دو حزب بزرگ مخالف دولت پاکستان براي تشکيل دولت ائتلافي نوشت دو طرف تلاش مي کنند ضمن کنار گذاشتن اختلافات، بر سر انتخاب نخست وزيري به توافق برسند که بتواند پرويز مشرف را از قدرت برکنار کند.
نواز شريف نخست وزير سابق و آصف علي زرداري همسر بي نظير بوتو از همکاري و مشارکت دو حزب براي کنار راندن پرويز مشرف از قدرت خبر داده اند.
گزارشها از توافق دو طرف بر سر نامزدي مخدوم امين فهيم براي تصدي سمت نخست وزيري پاکستان حکايت دارد .
مخدوم امين فهيم قائم مقام حزب مردم پاکستان است که در ميان محافل سياسي اين کشور از وجهه و اعتبار خوبي برخوردار است .
يک مقام حزب مردم گفت زرداري و نواز شريف در مذاکرات شب گذشته درباره احتمال نامزدي مخدوم امين فهيم براي تصدي سمت نخست وزيري مذاکره کردند و پيش بيني مي شود حزب مردم وي را براي تصدي اين سمت نامزد کند.
ائتلاف پيشنهادي ميان اين دو حزب، آنها را به کسب دو سوم مورد نياز اکثريت در پارلمان براي استيضاح مشرف نزديکتر خواهد ساخت.
اين در حاليست که مشرف پيشتر تاکيد کرده بود که با پارلمان جديد براي تحقق سه هدف عمده يعني مبارزه با تروريسم، تشکيل دولت با ثبات و تلاش برای رشد اقتصادي پایدار همکاري خواهد کرد.
سخنگوي حزب مردم گفت همه اعضاي اين حزب امروز براي مذاکره در مورد توافق بدست آمده ميان زرداري و شريف در اسلام آباد گرد هم خواهند آمد.
گفتني است فهيم در انتخابات رياست جمهوري ماه اکتبر در پاکستان به عنوان رقيبي در برابر پرويز مشرف در انتخابات نامزد شد ولي بعدها به نشانه اعتراض از گردونه رقابتها کنار رفت. وي در آن زمان اعلام کرده بود مشرف براي شرکت در انتخابات رياست جمهوري واجد شرايط نيست زيرا هنوز در آن هنگام فرمانده ارتش بود .
برخي مقامات پاکستاني در عين حال از شاه محمود قريشي يکي از مقامات بلندپايه حزب مردم پاکستان به عنوان يکي ديگر از گزينه هاي در دست بررسي براي تصدي سمت نخست وزيري نام مي برند.

لغو حکم اعدام روزنامه نگار کرد بر اثر فشارهای بین المللی

با اهدای جایزه آزادی مطبوعات سال 2007 اعلام شد:
لغو حکم اعدام عدنان حسن پور
آسو صالح ، استکهلمaso.salih@gmail.com
عصر روز چهارشنبه 20 فوریه، مراسم اهدای جایزه آزادی مطبوعات سال ۲۰۰۷، از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز شاخه سوئد، طی مراسمی در سالن مطبوعات وزارت امور خارجه سوئد و با حضور نزدیک به‌ هفتاد شخصیت سیاسی، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ در استکهلم به "عدنان حسن‌پور" روزنامه‌نگار زندانی کرد برگزار شد. در یک گوشه‌ از سالن، تصاویر بزرگ عدنان و برخی از اعضای خانواده‌اش، بر پرده‌ نشان داده‌ می شد و در گوشه‌ دیگر، ماده‌ نوزدهم اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر در پای فشاری از حق آزادی بیان و نشر با خطوطی درشت و خوانا خودنمایی می کرد.
از آنجا که‌ هیچکدام از اعضای خانواده‌ او امکان مسافرت به‌ سوئد را پیدا نکرده‌ بودند، "ناصر سینا"، ژورنالیست و تهیه‌کننده‌ برنامه‌های بخش کردی رادیو بین‌المللی سوئد، به نمایندگی از سوی خانواده حسن پور، این جایزه را دریافت کرد.
در این مراسم ابتدا خانم "گوننل ورنر"، رئیس سازمان گزارشگران بدون مرز شاخه سوئد، با اشاره به انتقاد کتبی سفیر ایران در سوئد مبنی بر اینکه‌ اتهامات عدنان حسن پور مطبوعاتی نیست و در نتیجه‌ او شایستگی‌ دریافت این جایزه‌ را ندارد اظهار داشت: "ما به سفیر ایران در کشورمان پاسخ دادیم که تاکنون هیچکدام از این اتهام‌ها ثابت نشده است اما آقای سفیر برخلاف نامه‌ خود که‌ آن را عمدا منتشر کرد، نه‌ تنها نامه‌ ما را منتشر نکرد‌‌ حتی پاسخی هم به‌ آن نداد. همین ما را بر دادن این جایزه بیشتر تشویق کرد." وی با تاکید بر روزنامه‌نگار بودن عدنان حسن پور گفت‌ "واکنش مقامات ایران بوضوح نشان می‌دهد که اعتراض‌های جهانی به نقض حقوق بشر در ایران، بی‌تاثیر نیست".
خانم "کارینا روتبری"، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار سوئدی نیز که‌ در مورد کوتاهی توانسته‌ است بیش از شش هزار امضا در اعتراض به صدور حکم اعدام عدنان حسن‌پور در پلاتفورم کامپیوتری فیس بوک جمع آوری کند طی سخنانی گفت: "من مطمئن هستم که‌ با ادامه این اعتراض‌ها هم میتوان جان آدم‌ها را در کشورهایی که حقوق بشر را پایمال میکنند نجات داد. دولتمداران باید بدانند که‌ حلقه‌‌های وسیع و درهم تنیده‌ ارتباط اینترنتی را نمیشود دست کم گرفت."
"کوردو باکسی"، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار سرشناس کرد‌ نیز در سخنان خود ضمن ارائه‌ کارنامه‌‌ای از فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی عدنان حسن پور، دولت سوئد را به‌ خاطر کوتاهیش در دفاع از رعایت حقوق بشر در کشوری چون ایران مورد انتقاد شدید قرار داد. وی از جمله‌ گفت: "کارل بیلد وزیر امور خارجه‌ سوئد با منوچهر متکی وزیر امور خارجه‌ جمهوری اسلامی ارتباط بیشتر و نزدیکتری دارد تا با همتای نروژی خود. این نوع روابط بی گمان روی مسائل حقوق بشری سایه می‌اندازد. آیا وزیر امور خارجه‌ دولت سوئد میترسد که‌ حسنپور تروریست باشد؟"
آنگاه‌ ناصر سینا پیام ضبط شده‌ "لیلی حسن‌پور"، خواهر عدنان را که به زبان کردی در سالن پخش شد، به زبان سوئدی برای حاضران در جلسه، ترجمه‌ کرد.
او خود نیز طی سخنانی با اشاره به اتهام‌های مطرح شده‌ در مورد عدنان حسن‌پور گفت "به‌ گفته صالح نیکبخت وکیل عدنان، حداقل یکی از اتهام‌های او مطبوعاتی است و به‌ همین خاطر به‌ پرداخت جریمه‌ای به‌ مبلغ دویست هزار تومان محکوم شده‌ است." او با خوشبینی اظهار داشت که‌ حکم اعدام روزنامه‌نگار نامبرده‌ اخیرا به‌ دنبال اعاده‌ دادرسی و تائید سه‌ قاضی تعیین شده‌ از سوی شاهرودی، رئیس قوه‌ قضائیه‌ کشور دیوان عالی کشور، لغو شده‌ و به‌ وکیل او گفته‌‌اند که‌ حکم صادر شده‌ اعدام، منطبق با اتهامات نامبرده‌‌‌ نیست و حسنپور محارب محسوب نمی شود. به‌ همین جهت پرونده‌ بار دیگر به‌ دادگاه‌ فرستاده‌ می شود تا تصمیم مناسب دیگری اتخاذ شود. او گفت علت اینکه‌ این خبر تاکنون اعلام نشده‌ این است‌ که‌ وکیل پرونده‌ نگران بوده‌ که‌ اعلام چنین خبری، پرونده‌ قتل موکل دیگر وی، ابراهیم لطف‌اللهی را تحت شعاع خود قرار دهد.
در پایان جلسه‌ رئیس سازمان گزارشگران بدون مرز، شاخه‌ سوئد بار دیگر از دولت متبوع خود درخواست کرد تا ازتلاش برای نجات جان عدنان حسنپور و سایر روزنامه‌نگاران دربند، کوتاهی نکند.

البرادعی: رژیم تهران اجازه مصاحبه با کارشناسانش را نمی‌دهد

به گزارش آزانس خبری تفتان به نقل از تابناک: به رغم تبليغات پر رنگ و لعاب رسانه‌هاي رسمي جمهوری اسلامی و به ويژه صداوسيما در تطهير البرادعي، القاي تحت فشار بودن او و ادعاي كاملا مثبت بودن گزارش وي، با انتشار بخشهايي از آن مشخص شد گزارش امروز البرادعی مانند گذشته با ایجاد ابهامات در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی همچنان هیزم بیار آتش شورای امنیت می باشد.
در گزارش جدید البرادعی برای اولین بار از یک دانشمند هسته ای به نام فریدزاده سخن به میان آمده که شورای امنیت سازمان ملل متحد نام او را در لیست خود قرار داده است و به ادعای آنان، یک شخصیت نظامی است و همزمان رئیس مرکز تحقیقات فیزیک تهران می باشد و جمهوری اسلامی مانع ملاقات بازرسان آژانس با نامبرده شده است.
همچنین در گزارش البرادعی آمده است: علی رغم درخواست آژانس و شورای امنیت سازمان ملل متحد برای توقف غنی‌سازی اورانیوم، رژیم تهران نسل جدیدی از سانتریفیوژهای خود را راه‌اندازی نموده که می‌تواند هم برای رآکتور سوخت مورد استفاده قرار گیرد و هم برای کلاهک سلاح های هسته ای استفاده شود.
همچنین البرادعی در این گزارش اعلام نموده که جمهوری اسلامی حرکتی در زمینه موارد کلیدی از خود بروز نداده و اینها مواردی هستند که احتمال دارد رژیم تهران تلاش نموده سلاح هسته ای بسازد.
این گزارش البرادعی که بصورت محرمانه برای 35 عضو شورای امنیت ارسال شده است در جلسه سوم مارس 2008 قرائت می شود و مانند گذشته در اختیار شورای امنیت سازمان ملل متحد بهمراه بیانیه کشورهای غربی ارسال می گردد و به نظر مي‌رسد با در نظر گرفتن این گزارش، قطعنامه سوم علیه جمهوری اسلامی به راحتی به تصویب برسد.

ای عبدالمالک


شعر از : محمد آرمیان

ای عبدالمالک

چه بگویم ترا رهبر یا که سردار ای عبدالمالک
قهرمان،، یا که فرزند جگردار ای عبدالمالک

حامل رحم و کرم یا دشمن جبار ای عبدالمالک
ناجی قوم بلوچ یا قاتل مکار ای عبدالمالک

هردو هستی،هم رهبر و هم سردار ای عبدالمالک
کس نکند چون تو دشمن ملت بردار ای عبدالمالک

رهبری ره بنما، ما نه ایم اهل شعار ای عبدالمالک
سخت تر هرچه بود کار بما بسپار ای عبدالمالک

اهل رزمیم و مقاوم و وفادار ای عبدالمالک
جان فدا ، دور نگر ، راز نگهدار ای عبدالمالک

از حرکت تو لرزه براندام شده هرغدار ای عبدالمالک
تو ناجی قوم بلوچی خدایت یاورو یار ای عبدالمالک

طوفان 90 كيلومتري زاهدان را در نورديد



به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از خبرگزاري فارس: كارشناس هواشناسي سيستان و بلوچستان گفت: طوفاني با سرعت 90 كيلومتر در ساعت زاهدان را در نورديد.

محمد شهركي امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در زاهدان گفت: اين طوفان از روز گذشته آغاز شده و باعث كاهش شديد ديد و ايجاد گرد و خاك شديد در منطقه شده است. وي افزود: همچنين اين طوفان در منطقه زابل با سرعت 60 كيلومتر در ساعت و با گرد و خاك شديد همراه بوده تا جايي كه پروازها در اين منطقه مختل شده است. وي گفت: اين طوفان تا فردا شب ادامه دارد و از نيمه هاي امشب از شدت آن كاسته مي شود و همچنين فردا شهرهاي جنوبي و مركزي را دربر مي گيرد. شهركي كاهش شديد دما در روزهاي آتي را پيش بيني كرد و از مردم خواست تا نسبت به فشار دما توجه داشته باشند. حجتعلي شايانفر، رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه استان هم گفت: خوشبختانه طوفان روز گذشته تاكنون هيچ خسارتي را در شهر زاهدان به وجود نياورده است. همچنين رئيس اداره هواشناسي خاش هم اعلام كرد: طوفاني با سرعت 83 كيلومتر در ساعت شهرستان خاش را در نورديد. ابراهيم ايرندگاني امروز به خبرنگار فارس در خاش گفت: وزش طوفان از ساعت 23 ديشب آغاز شده و همچنان ادامه دارد. اسماعيل حسين زهي، شهردار خاش هم گفت: وزش طوفان باعث خسارت به تاسيسات، فضاهاي سبز و شكسته شدن تعداد زيادي از درختان اين شهر شده است. همچنين بنابر اعلام بخشداري نوك آباد وزش طوفاني با سرعت 100 كيلومتر در ساعت از حوالي ساعت 22 ديشب آغاز شده و باعث خسارت به بخش كشاورزي، مكان‌هاي اداري و شكسته شدن تعدادي زيادي از درختان و قطع برق تعدادي از روستاهاي سطح اين بخش شده است. به گزارش خبرنگار فارس از خاش، هم اكنون بر اثر شدت وزش طوفان، مه غليظ و گردو غبار شديد در مسير تردد زاهدان ـ خاش و خاش به ايرانشهر و سراوان با مشكل مواجه شده و رانندگان مجبورند با روشن كردن چراغ جلوي خودرو با آهستگي و احتياط به رانندگي خود ادامه دهند

نقش دين در عصر تکنولوژي



بسم الله الرحمن الرحيم
نقش دين در عصر تکنولوژي سید احمد هاشمی
راستي در عصر نانو، در عصردهکده جهاني، در عصر ارتباطات واطلاعات، آيا نيازي به دين وجود دارد؟ در عصرکنونی ودر ميان نيازهاي متنوع انساني، دين چه جايگاهي مي تواند داشته باشد؟ دين چه نقشي را در زندگي انسان امروزي، مي تواند بازي کند؟ اگر دين را از صحنه زندگی خود حذف کنيم، مگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اينها برخي سؤالاتي هستند که شايد ذهن بسيار ي از ما را به خود مشغول کرده باشد، و شايد تاکنون جواب قانع کننده اي هم براي آن پيدا نکرده باشيم.در باره پیدایش ادیان نظریات گوناگونی مطرح شده است، از مهمترين نظريات شايع در باره پيدايش اديان نظريه اوگست کنت Auguste Comte (۱۷۹۸م-۱۸۵۷م) جامعه شناس مشهور فرانسوی، وبنیانگذار مکتب وضعی (positivism) يا اثباتی است، او در این زمینه در کتاب ((دروس فلسفه اثباتی)) می گوید: ((من با بررسی توسعه کامل هوش بشری و زمینه های گوناگون فعالیت آن از نخستین جهش هایش تا امروز، خیال می کنم قانونی بنیادی را کشف کرده باشم که توسعه هوش بشری با ضرورتی تغییرناپذیر تابع آن است… این قانون مبتنی است بر این که هر یک از تلقی های اصلی ما و هر شاخه از شناسایی های ما پشت سر هم از سه مرحله تاریخی متفاوت عبور می کند: ۱- مرحله لاهوتي یا موهوم ۲- مرحله مابعدطبیعی یا انتزاعی ۳- مرحله علمی یا اثباتی.))] دروس فلسفه اثباتی ص۱۴۳
به بیان ساده تر نظریه کنت می گويد که انسان از لحاظ هوشی وعقلی سه مرحله را پشت سر گذاشته تا به امروز رسیده است:۱- مرحله لاهوتی یا دينی(مرحله کودکی): در اين مرحله انسان پديده های طبيعی را با عوامل ماوراء طبيعی ووهمی تفسير می کرد.۲- مرحله متافيزيک يا فلسفی(مرحله نوجوانی): در اين مرحله انسان پديده های طبيعی را با ديدگاهي فلسفی تفسير می کرد.۳- مرحله اثباتی یا علمی(مرحله بلوغ): در اين مرحله انسان پديده های طبيعی را بروش علمی تفسير می کرد.
من بنا ندارم در اين مختصر اين نظريه را نقد و بررسی کنم، تنها به برخی نارسائيهای اين نظريه اشاره گذرا می کنم، نخست اينکه قانون مراحل سه گانه با سیر وقايع تاريخی هماهنگی ندارد، زيرا عملاً بشريت از مرحله ی دينی به مرحله فلسفی وسپس به مرحله علمی منتقل نشده است، حتی اگر تاريخ اروپا که کُنْت آنرا ملاک خود قرار داده، مد نظر قرار دهيم، می بینیم که بعد از مرحله فلسفی در يونان، هزار سال شاهد قرون وسطی بوده ايم که مرحله ای دينی بوده است.
وانگهی اين ادعا که مرحله وضعی يا علمی پس از دومرحله پيشين ظهور کرده، ثابت ومسلم نیست، زيرا که تفکر به مفهوم علمی اش با تولد علوم تجربی در قرن ۱۷ يا قبل از آن زاده نشد، بلکه تحقیقات جديد نشان می دهد، که اساس تفکر علمی، حتی در نزد انسانهای نخستين هم وجود داشته است(مثلا در افروختن آتش) واين نشان می دهد که مراحل سه گانه کنت، بطور متوالی در تاريخ بشر اتفاق نیفتاده اند، بلکه در بسیاری موارد بموازات هم به پيش رفته اند.
جالب اينجاست که تحولات تاريخی نيز نظريه کنت را تأييد نکرد، زيرا نياز به دين حتی در مرحله علمی از بين نرفت، حتی گهگاهی شدت هم گرفت. عجيب اینجاست که خود کنت در اواخر حیاتش مجبور شد بدنبال دين بگردد، ولذا مکتب خود را با لباس دين پوشاند، وآنرا “دين انسانی” ناميد، که اين خود نشان دهنده اين است، که دين جزء لاينفک زندگی انسان است، و نه صرفاً مرحله ی غير قابل بازگشت از زندگی بشر.
پلوتارک يکي از مورخين مشهور يونان باستان در قرن دوم میلادی مقوله مشهوري دارد بدين مضمون که: ” در طول تاريخ شهرهايي يافت شده اند که فاقد قلعه بوده اند، شهرهايي که فاقد کاخ بوده اند، شهرهايي که فاقد مدرسه بوده اند، ولي هر گز شهري يافت نشده که فاقد معبد باشد”، ويا موريس بلوندل مي گويد: “انسان بي دين بمعناي کلمه وجود ندارد.”
اين گفته ها اشاره به اين دارد که دين در انسان امري فطري وجزء لاينفکي از وجود اوست، لذا حتي کسانی که ادعاي بي ديني مي کنند، در واقع بي دين نيستند، چرا که بي ديني هم خود نوعي دين است، با اين تفاوت که خدای آفريننده در نزد بي دينان طبيعت مرئي، و در نزد بادينان خداوند نامرئي است.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و بازگشت بی سابقه ملتهای اين جمهوریها به دین، (بويژه ملتهای مسلمان)، تجربه عملیی بود، که نادرستی مقوله معروف: “دين افيون ملتهاست” را به اثبات رساند، ملتهایی که نزديک به هشت دهه با مشت آهنين وديوار آهنين از دين جدا شده بودند.
بر خلاف نظريه ی بسياري از جامعه شناسان که انگيزه تدين در انسان را ترس از طبيعت ميدانند، و يا کساني همچون “اوگست کونت” که مدعي بودند که تدين در انسان، تنها مرحله ی نخستين از سه مرحله زندگي انسان است، واقعيت اين است که دينداري - بدون توجه به زمان ومکان زندگي بشر- يک نياز عقلي وفکری، روحي و رواني، و بالاخره نياز اخلاقي واجتماعي انسان محسوب مي شود.
۱- دين بعنوان يک نياز فکری وعقلي:یکی از ویژگيهای عقل انسان در طول تاريخ طولانی بشر، حس کنجکاوی ومیل شدید او به کشف مجهولات بی شمار پیرامونش بوده است، با گذشت زمان ورشد عقل بشر، انسان توانست بسیاری از مجهولات را کشف کند، و از آنها نه تنها برای اشباع نیازهای عقلی خود بلکه در راستای برآورده ساختن نیازهای مادی خود بهره بگیرد، اما بشر با همه پیشرفتهایی که تاکنون بدست آورده، تنها توانسته به “چگونگی” مجهولات پاسخ گويد، مثلاً اينکه: انسان چگونه و طی چه مراحلی بدنیا میآید؟ چگونه بیمار می شود؟ چگونه ممکن است بهبود بیابد؟ چگونه می میرد؟ ویا: این جهان چگونه حرکت می کند؟ چه قوانینی بر آن حاکم است؟ ومجهولاتی از اين قبیل.تازه دانش انسان نسبت به چگونگی پدیده های این جهان هم، مطلق وکامل نیست، چرا که هنوز دایره مجهولات او بسیار بزرگتر از دایره معلومات اوست، به عبارتی اینطور نیست که هر چه به علم انسان افزوده شود، به همان نسبت از مجهولاتش کاهش یابد، جالب آنجاست که بين اين دو، رابطه مستقيم وجود دارد، يعنی هر چه دایره معلومات انسان بزرگتر می شود به همان نسبت به دایره مجهولاتش افزوده می گردد.با اين وجود٬ دانش بشری قادر است تنها چگونگی پديده های طبیعی را برای ما تفسیر نمايد، به عبارتي ديگر دانش بشری به جزئيات وکيفيت پديده های طبيعي پاسخ می دهد، اما به عليت وغائيت آن کاری ندارد، برای مثال علم تجربی به ما می گوید که انسان چگونه و طی چه مراحلی بدنیا می آيد، چگونه بیمار می شود، چگونه ممکن است سلامتی خود را حفظ کند، اما پرسشهای بنیادين زندگی ما را بی جواب می گذارد مانند اينکه: من چرا واز کجا آمده ام؟ رسالت من در اين جهان چیست؟ اين جهان پهناور پیرامون من برای چیست؟ آیا من خود بخود بوجود آمده ام يا کسی مرا آفريده است؟ اگر کسی مرا آفريده، او کيست؟ رابطه من با او چگونه است؟ بعد از این زندگی چه اتفاقی می افتد؟ بعد از مرگ به کجا خواهم رفت؟ آیا جهان ديگری وجود دارد؟ آیا سرنوشت نیکوکاران وتبهکاران یکسان خواهد بود؟اينها سؤالاتی است که علم برای آن جوابی قانع کننده ندارد، چرا که پاسخ دادن به اين پرسشها ازمحدوده علم خارج است.جان کلام اينکه مأموريت علم پاسخ دادن به “چگونه ها” است، نه پاسخ دادن به “چرا ها”.پس انسان جواب “چراها”ی خود را از کجا دريافت می کند؟اينجاست که نقش دین مطرح می شود، و نياز به دين احساس می گردد، آری دین به چراهای سرنوشت ما پاسخ می گويد.دين به پرسشهای اساسی انسان که مولوی علیه الرحمة در بیت مشهورش مطرح می کند، پاسخ می دهد:از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود :: به کجا می روم آخر ننمايي وطنمدين به ما می گوید که ما بواسطه خالقی به اين دنیا آمده ايم و برای بندگی او در اين جهان زندگی می کنيم، و نهايتاً هم بسوی او باز خواهيم گشت.دين زندگی انسان را هدفمند می کند، و به آن جهت می دهد، لذا ديندار حاضر است برای اين هدف حتی جان خود را هم بدهد، وپروايی هم نداشته باشد.برای کسی که به دين وخدا و جهان بازپسین ايمان ندارد، اين دنیا فقط برای اين است که بخورد، بیاشامد و لذت ببرد، - وشايد هم نبرد- و سرانجام بمیرد، اما بعد از مرگ چه؟ هيچ!!!انسانی به دنیا می آيد، بزرگ می شود، تلاش می کند، به بالاترین مدارج علمی واجتماعی نائل می آيد، اما ناگهان در یک لحظه مشخص وحساب نشده (البته برای او) می افتد ومی میرد، وديگر هيچ!!! راستی دنیا با چنين نگاهی چقدر پوچ و بيهوده است؟ برای چنين کسی دنیا تبديل به جنگلی می شود که همه برای بهره مند شدن از حداکثر لذت، درنده وار به جان هم افتاده اند، تا هر کسی بتواند سهم بیشتری را از لذت کسب نمايد.شايد همين مسئله، ظهور برخی مکتبهای فکری همچون نیهیلیسم Nihilism (پوچ گرايی) و اگزیستانسیالیزم Existentialism (هستی گرايي) و… را در غرب برای ما توجيه می کند.
۲- دين بعنوان يک نياز روحي ورواني:دین نه تنها برای انسان يک نياز عقلی و فکری است بلکه از لحاظ روحی و روانی نيز انسان به دین نیاز دارد، چرا که انسان موجودیست مرکب از جسم وروح، و همانطور که جسم انسان برای رشد وادامه حیات نیاز به غذا دارد، روح او نيز نیازمند غذاست.ولی غذای روح چیست؟ با عنایت به این واقعیت که روح انسان مانند جسم او به غذا نیاز دارد، آراء صاحبنظران در اين باره متفاوت است.برخی مثلا موسیقی را غذای روح می دانند، برخی هم علم ودانش را، و برخی هم نظرات دیگری دارند، ولی قبل از اينکه به اين سؤال جواب دهم اجازه دهيد جمله ای را از دیل کارنِگِی روانشناس معروف نقل کنم، ايشان می گويند:”روانشناسان دريافته اند که ايمان قوي و پايبندی به دين ضامن چیره شدن بر نگرانيها واضطراب، و باعث درمان بیماريها می شود.”
بله! درست است، ايمان ودينداری غذای روح است، واگر انسان از اين دو غذا محروم گردد، با مشکلات جدی روحی وروانی دست و پنجه نرم خواهد کرد، وشايد حتی به حد خودکشی هم برسد. حال اجازه دهيد برای اثبات اين مطلب چند مثال بزنيم:می دانیم ژاپن در آسيا، سوئد در اروپا وایالات متحده در قاره امريکا، از مرفه ترين کشورهای دنیا محسوب می شوند، ولی آمار می گويد:”بالاترين ميزان خودکشی در دنيا مربوط به کشورهای ژاپن، آمريکا و کشورهای اسکانديناوی است و پايين ترين نيز متعلق به اسپانيا و ايرلند”. (منبع: بی بی سی).اگر این اتفاقات مثلا در ايران بیفتد، (که می افتد) شايد تحلیلگران اجتماعی بگويند که علتش فقر، بیکاري، نداشتن تفريح برای جوانان ويا افسردگیست، ولی کشوری مثل سوئد که از لحاظ زيبايي طبیعی به قطعه ای از بهشت می ماند، واز لحاظ رفاه مادی به “بهشت تأمين اجتماعي” معروف است، جرا بايد بالاترين آمار خودکشی را در دنیا یا اروپا داشته باشد؟ ژاپن وآمریکا چطور؟چرا بیشتر مواد مخدری که در افغانستان، کلمبیا و… تولید می شود، به کشورهای اروپایی وامریکا سرازیر می گردد، چرا اروپا وامریکا بیشترین آمار مصرف أنواع داروهای آرامبخش، نشئه کننده ومواد مخدر را به خود اختصاص داده اند؟ چرا آمار افسردگی (Depression) در اين کشورها روز به روز در حال افزايش است؟ و بالاخره اینکه چرا اين کشورها بالاترین آمار خودکشی را دارند؟جواب همه این سؤالات این است که این افراد از لحاظ مادی کاملا سیر و اشباع شده اند، ولی از لحاظ روحی از قحطی زدگان افریقا هم گرسنه ترند، علتش هم اين است که آنها برای اشباع نيازهای روحی خود به دنبال سراب رفته اند.بسیاری از ما تحت تأثیر بمباران تبلیغاتی، فکر می کنيم که اگر همه نيازهای مادی مان برآورده شود در آنصورت به خوشبختی واقعی دست يافته ايم، ولی وقتی به اين مرحله می رسیم، تازه متوجه می شويم که نيازهای مادی، تنها جزیی از همه نیازهای ماست، و ما در کنار آسايش جسم به آرامش روان هم نیاز داريم. اينجاست که انسانها دو دسته می شوند:۱- عده ای برای دست یافتن به آرامش روان، همه ی لذتهای مادی را تجربه می کنند، ولی وقتی همه اين لذتها وکامجوییها، آنها را اشباع نکرد، به مواد آرامبخشی همچون سیگار، ترياک، هروئين، حشيش، قرصهای آرامبخش، مواد شادی آور، مشروبات الکلی، وغیره پناه می برند، واگر همه اينها آنها را إشباع نکرد به سیم آخر می زنند و خودکشی می کنند، تا به گمان خود از اين جهنمی که در آن گرفتار شده اند خلاصی يابند.علت اين امر آنجاست که اين افراد از آنجا که به دين و خدا اعتقادی ندارند،( شايد هم اعتقاد دارند، ولی پايبندی ندارند) و به انسان وجهان با دیدی مادیگرایانه نگاه می کنند، لذا آرامش روح وخوشبختی روان را تنها در لذتهای مادی و مواد آرامبخش جستجو می کنند، ولی ازآنجا که هیچیک از اینها نمی تواند غذای روح باشد، بجای کعبه، راه ترکستان را در پیش می گیرند، و نهايتا هم به مراد خود نمی رسند.روح تشنه وگرسنه را نمی توان با ماده سیر کرد، چرا که غذای روح از جنس ماده نیست، بلکه از جنس روح است، وآن ایمان به خدا و اتصال به جنابش از کانال دينی است که آنرا برای همه بشریت فرستاده است.۲- عده ای هم برای دست یافتن به آرامش روح وروان، به خالق روح وروان روی می آورند، و با او ارتباط برقرار می کنند، وبجای مدد جستن از مواد مخدر و مشروبات الکلی ، به او روی می آورند، ونهايتاً به مطلوب خود هم می رسند.
درسخن برخی از اين افراد که به خوشبختی واقعی نائل شده اند، تأمل کنيد:ابراهيم بن أدهم می گويد:« لو علم الملوك وأبناء الملوك ما نحن فيه من النعيم لجالدونا بالسيوف أيام الحياة على ما نحن فيه من لذيذ العيش» يعنی: اگر پادشاهان و شاهزادگان می دانستند که ما در چه ناز ونعمتی هستیم، تمام عمر بخاطر اين خوشگذرانی ما، با شمشیر ما را می زدند. ( الجواب الكافي لمن سأل عن الدواء الشافي، إمام أبو بکر الزرعي ص۸۴)دیگری می گويد: «مساكين أهل الدنيا خرجوا منها وما ذاقوا أطيب ما فيها، قيل: و ما أطيب ما فيها؟ قال: محبة الله تعالى ومعرفته وذكره»یعنی: بیچاره اهل دنیا!!! از دنیا بیرون رفتند و لذتبخش ترین چیز دنیا را نچشیدند! گفته شد: لذتبخش ترین چیز دنیا چیست؟ گفت: محبت خدا و شناخت و یاد او.(همان منبع)دیگری می گويد: « انه لتمر بالقلب أوقات يرقص فيها طربا» یعنی: اوقاتی بر قلب می گذرد که از شادمانی می رقصد. (همان منبع)دیگری می گويد: «انه لتمر بي أوقات أقول: إن كان أهل الجنة في مثل هذا، إنهم لفي عيش طيب » يعنی: اوقاتی برمن می گذرد، که با خود می گویم، اگر اهل بهشت این حالت را داشته باشند، واقعاً زندگی خوشی دارند. (همان منبع).آیا تاکنون ديده ايد که انسان باايماني اينچنين، به افسردگی، اضطراب ومواد مخدر مبتلا شود، ویا دست به خود کشی بزند؟البته درک اين حالتها برای بسیاری آسان نيست، چرا که اين حالتها را بايد حس کرد، تا بتوان آنرا درک نمود، درک اين حالتها برای کسی که لذت ايمانداری را نچشیده، مانند اين است که برای کودکی پنجساله از لذت زندگی زناشویی سخن گفت، یا در قبرستانی برای مردگان اندر فواید زندگانی سخنرانی کرد.روح انسان منهای خدا ودين، بسان کودکیست که او را از مادر جدا کرده باشند، اگر به یک کودک جدا از مادر، همه دنیا را بدهند، دست از گريه بر نمی دارد، زيرا که هیچ چیزی بجز مادر، روح تشنه او را سیر نمی کند.انسان امروز همانند آن کودکِ از مادر جدا شده است، تنها فرقش با آن کودک اين است که کودک می داند بدنبال کیست، اما انسان امروز هنوز نمی داند گمشده اش کیست، یا شايد هم نمی خواهد بداند.
۳- دين بعنوان يک نياز أخلاقي واجتماعي:علاوه بر آنچه گذشت دين يک نياز اخلاقی و اجتماعی نيز است، بدين معنا که برای داشتن يک اجتماع سالم و ايمن، نقش دين حياتی وسرنوشت ساز است.لابد می پرسید: چگونه؟ واقعيت اين است که دين فضائل اخلاقي را در انسان نهادينه می سازد، و وجدان انسان را با ايمان به خدا و روز بازپسین پيوند می زند، لابد شنیده ايد که می گويند: وجدان يگانه دادگاهیست که به قاضی نیاز ندارد، ولي همين وجدان اگر با ايمان به خدا واعتقاد به روز بازپسین همراه نشود، براحتی میتوان آنرا به بازی گرفت، و از محاکمه آن خلاصی يافت، سیل انسانهايی که وجدان خود را به بازی می گيرند، وبقول معروف “بی وجدان” می شوند، می تواند شاهدی بر اين مدعا باشد.به عبارت دیگر، دين پليسی را در درون انسان گماشته می کند، که در آشکار و پنهان رفتار او را کنترل می نمايد، و او را از هر کار ناشایست باز می دارد، اين پليس همان ايمان به خدا و روز رستاخيز است، به همان نسبتی که اين پلیس در انسان ضعیف تر می شود، به همان نسبت، سلامت و امنيت فردی واجتماعی به خطر می افتد.در جوامع امروزی و بخصوص جوامع سکولار اين معضل براحتی قابل مشاهده است، در اين جوامع از آنجا که دين به حاشيه رانده شده، انگيزه ايمانی در ميان افراد جامعه بسيار ضعيف گشته است، لذا میزان جرم و جنايت و احساس ناامنی در میان مردم افزايش يافته است.اين جوامع، برای حل اين مشکل، از تکنولوژی کشف جرم و جنايت کمک می خواهند، و انواع و اقسام دستگاههای کشف جرم و آژیرهای خطر و… را بکار می گیرند، تا بتوانند در نبود انگيزه ايمانی در ميان مردم، اين کمبود را جبران نمايند، ولی نتيجه عملی اين اقدام، وضعيتی است که می بینیم: افزايش ميزان جرم و جنايت و تبهکاری در تمام سطوح جامعه؛ از مردم عادی گرفته تا بالاترين سطوح جامعه.شايد بپرسید: چرا با تکنولوژی حتی بسیار پیشرفته، نمی توان از جرم وجنایت جلوگیری کرد؟به دو دليل:نخست اينکه به همان نسبت که دولتها امکانات و تواناييهای خود را در تکنولوژی کشف جرم وتبهکاری توسعه می دهند، به همان نسبت هم تبهکاران که غالباً در چارچوب باندهای تبهکاری فعاليت می کنند، تکنولوژی خنثی کردن اين اقدامات را اختراع می کنند، ونتیجه می شود: صفر صفر، لابد می دانید که بسياری از تبهکاران از هوش ودانش فني بالايي برخوردارند و تبهکاران کم هوشتر زير نظر آنان انجام وظيفه می کنند.دوم اينکه تکنولوژی پیشرفته، پليس، دستگاههای هشدار دهنده وغيره، بُرد محدودی دارند، بدين معنا که با اين امکانات تنها می توان افراد را در محدوده مشخصی، مثلاً در ملأ عام کنترل کرد، اما وقتی افراد با خود خلوت می کنند و از چشم پلیس ودستگاههای هشدار دهنده دور می شوند، آیا باز هم می توان آنها را کنترل کرد، و آنها را از ارتکاب جرم باز داشت؟ امروزه اين مسئله در عالم اینترنت ونرم افزارها کاملاً مشهود است، اگر از در نشد، از پنجره وارد می شوند.بنابراين تمام امکاناتي که دولتها برای امنيت خود و مردم به کار می گيرند تنها در حکم پليس بیرونیست، در حالی که -همانطور که گفته شد- دين وايمان پليس درونيست، که در خلوت وجلوت انسان را کنترل می کند و او را از عمل خلاف باز می دارد.به اعتقاد من اگر هزينه های گزافي که برای ايجاد امنيت وکشف جرم وجنايت در جهان صرف میشود، برای نشر ايمان و فضائل اخلاقی صرف می شد، انسانها بسيار ايمن تر و خوشبخت تر بودند، در حالی که با داشتن پیشرفته ترين تکنولوژی امنيتی واطلاعاتی، دولتی مانند امريکا با اين کبکبه ودبدبه، هنوز تنوانسته احساس امنيت وآرامش را برای شهروندان خود به ارمغان بیاورد (تازه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر اين احساس ناامنی بیشتر هم شده است).در خبرها خواندم که در امريکای ۲۸۰ ملیون نفری، ۲۷۵ ملیون قبضه اسلحه در دست مردم است!!! واقعاً چرا ۲۷۵ ملیون قبضه اسلحه؟ زيرا شهروندان احساس امنيت ندارند، شما هم اگر آنجا زندگی کنيد مجبوريد برای خود سلاح تهيه کنيد، زيرا که با داشتن اسلحه احساس امنیت بیشتری می کنيد.یاد دارم زمانی که بیل کلینتون تازه رئیس جمهور امریکا شده بود، در مراسمی در جمع طرفداران خود دعا کرده بود، که خداوند امنيت را به کشور باز گرداند، که اين خود نشان از آن دارد که بحران امنيت همه را بدنبال خود کشیده است.و یا خواندم که در برخی شهرهای بزرگ مانند نیویورک اگر زنی بخواهد شب دیر هنگام با اتومبیل از خانه خارج شود، یک مرد پلاستیکی را پر از باد می کند وآنرا در کنار خود بر روی صندلی بغل می گذارد، تا ديگران فکر کنند که مردی با اوست، وکسی به او تعرض نکند.یکی از توصیه هاي که پلیس به شهروندان می کند این است: اگرشب هنگام از خیابان تاريکی عبور می کنید، وناگهان شئ تیزی را در پشت خود احساس کرديد، هر گز سعی نکنید از خود واکنش نشان دهيد، حتی اگر ورزشهای رزمی بلد باشید، زيرا که شما قطعا تا چند لحظه دیگرخواهيد مرد، به خواسته او جواب مثبت دهيد، و جان خود را نجات دهيد، سعی کنید همیشه چند دلاری را در جیب داشته باشید، چون در غير اينصورت او ممکن است عصبانی شود وشما را بکشد.متأسفانه همه اين توصیه ها همچون قرص مسکنی است، که درد جامعه را برای مدت کوتاهی تسکین می دهد، ولی درد را ريشه کن نمی کند، و دلیلیست بر ناتوانی پلیس وتکنولوژی پیشرفته در غلبه بر جرم وجنايت، و شاهدیست مبنی بر اينکه تا زمانی که انسانها خود با پلیس درونی ايمان به خدا و روز رستاخيز نخواهند دست از جرم و جنايت بکشند، مبارزه با جرم وتبه کاری با پلیس برونی، مانند شاخ زدن به صخره است.البته منظورم اين نیست که امريکا شهر هرت است، وما در مدينه فاضله زندگی می کنيم! هرگز! امريکا را تنها برای نمونه مثال زدم، وگرنه هر جای دنیا که دين و ايمان در افراد جامعه کمرنگ گردد، اين ناهنجاريها پديد خواهد آمد، ايران یا امریکا فرقی نمی کند.
ايمان وامنيت:ايمان در زبان عربی از ريشه “امن” گرفته شده است، واین بدان معناست که ايمان، به فرد امنيت فردی، و به جامعه امنیت اجتماعی، إعطا می کند، همان امنیتی که خداوند متعال در قرآن کريم از آن چنين ياد می کند: (الَّذِينَ آَمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ) الأنعام:۸۲ يعنی: «کسانی که ايمان آوردند وايمان خود را با ستم آميخته نکردند، آنان از امنيت برخوردارند، و آنان راهیافتگانند». اين امنيت شامل امنيت جسمی، روحي، دنيوی واخروی می شود.در رابطه با اهميت امنيت اجتماعی نيز خداوند متعال در آيه ديگر خطاب به مشرکين اهل مکه می فرمايد: (أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آَمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ) العنکبوت:۶۷ يعنی: آيا نديدند که ما حرم ايمنی قرار داديم، در حالی که مردم از اطرافشان ربوده می شدند، آيا به باطل ايمان می آورند وبه نعمت خدا کفر می ورزند؟در اينجا اشاره خداوند به حرم مکه است، که خداوند آنرا امن وامان قرار داده است، وکسی که در محدوده حرم زندگی می کند از امنيت برخوردار است، در حالی که قبل از اسلام اطراف آن بشدت ناامن بود.خلاصه اينکه دين جزيي از سرشت انسان است، وانسانها در هر زمان و مکانی از آن بی نياز نیستند، و خداوند چه زيبا می فرمايد: (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ) الروم:۳۰ يعني: (پس‌ روي‌ خود را براي‌ دين‌ خالص‌ مستقيم‌ نگهدار، فطرتي‌ است‌ كه‌ خدا انسان‌ را بر آن‌ خلق‌ كرده‌ است‌، هيچ‌ تغييري‌ براي‌ خلقت‌ خدا نيست‌، آن‌ دين‌ پا برجائي‌ است ولي‌ بيشتر مردم‌ نمي‌دانند‌.)پیروز باشید.