۱۳۸۶ اسفند ۱, چهارشنبه

يعقوب مهرنهاد امروز(روز تائيد حکم اعدام) با خانواده اش ملاقات کرد سه شنبه، 30 بهمن ماه 1386 برابر با 2008-02-19

يعقوب مهرنهاد امروز(روز تائيد حکم اعدام) با خانواده اش ملاقات کرد.
سه شنبه، 30 بهمن ماه 1386 برابر با 2008-02-19
همانطور که مطلع هستيد امروز سه شنبه 30 بهمن, بنقل از "
راديو فردا" عليرضا جمشيدی، سخنگوی قوه قضاييه جمهوری اسلامی, در يک کنفرانس مطبوعاتی خبر صدور حکم اعدام برای يعقوب مهرنهاد روزنامه نگار و فعال حقوق مدنی را تائید کرد
جاي تعجب و شايد هم جاي نگراني , در اين روز طي تماسي با يکي از نزديکان "يعقوب مهرنهاد" مطلع شديم که بعد از گذشت تقريبا دو ماه امروز به خانواده ايشان اجازه داده شد که بمدت پانزده دقيقه با وي ملاقات کنند
آنها خبر "اجازه ملاقات" را ديروز عصر بطور ناگهاني , زمانيکه مادر يعقوب بدليل وخامت بيماريهايش (آستم و بيماري قلبي) براي دارو و درمان به تهران منتقل شده بود, دريافت ميکنند.بقيه اعضاي خانواده يعقوب صبح زود براي ملاقات رجوع ميکنند ولي "بدليل کمي نيرو" به آنها اجازه ملاقات داده نميشود ومامورين از آنها ميخواهند که ساعت يک بوقت ظهر دوباره رجوع کنند- و بالاخره ملاقات در مراجعه دوم در يک اتاق کوچک در حضور چندين مامور انتظامي و اطلاعاتي صورت ميگيرد.
. وزارت اطلاعات زاهدان "خبر اجازه ملاقات" را همزمان به مادر يعقوب ميدهد. به موبايل برادر بزرگ يعقوب که مادر خود را همراهي ميکرده زنگ ميزند و با لحن تهديد آميزي از آنها ميخواهند که خود را سريع به زاهدان برسانند
آنها فورا بدون آنکه پزشکي را ملاقات کنند بسمت زاهدان حرکت ميکنند ولي باز هم بزمان ملاقات نميرسند
مامورين به آنها ميگويند که به زبان فارسي تکلم کنند و بغير از احوالپرسي در مورد چيز ديگري صحبت نکنند. حتي اجازه روبوسي و درآغوش گرفتن همديگر به آنها داده نميشود. فقط يعقوب موفق ميشود بچه هاي خود را در آغوش بگيرد
ناگفته نماند يعقوب عليرغم ضعف جسمي از روحيه قوي برخودار بوده و هنگام ملاقات در مقابل مامورين اطلاعات اظهار نموده که " بيگناه هستم و بي عدالتي صورت گرفته و اگر اعدام شوم , مردم ميدانند که بدون جرم اعدام شده ام" ه
ديده بان حقوق بشر بلوچستان-سوئد/ راديو بلوچي اف ام
سه شنبه، 30 بهمن ماه 1386 برابر با 2008-02-19

۱ نظر:

Rahman Javanmardi گفت...

او را کشتند. این جوان فعال و عدالت‌خواه‌ را هم بر نه‌تافتند. از او تا جایی کینه‌ بدل داشتند که‌ بعد از آن همه‌ شکنجه‌ فقط به‌ اعدام راضی شدند. او تنها نیست، مردم بلوچ تنها نیستند. فرزاد کمانگر، عدنان حسن‌پور، و 10 ها کرد در بند به‌ همین سرنوشت دچارند. نسل قبلی مارا یا قتل‌عام کردند، یا فراری دادند. حال بچه‌های ما را. جوانان ما را تا کی میکشید. تا کی شکنجه‌ میدهید ای جلادان. آخر راه‌ است. من صدای آزادی بلوچستان را، کردستان را خیلی زودتر از آنچه‌ حدس زده‌ میشد نزدیک می‌بینم. این خبر را در سایت پاسدار رضایی خواندم. کجایند تهرانیهای آزاده‌؟ کجایند آن طرفداران حقوق انسان؟ کجاست سایتهایشان؟ این جوان یک انسان به‌تمام معنی بود. از این نامردیها اشکهایم را نمی‌توانم نگهدارم. مادر عزیز! مادر یعقوب دستت را میبوسم. و برایت صبر و شکیبایی آرزو میکنم. دوستان بلوچم ضمن عرض تسلیت از طرف من سنگ قبر این قهرمان بزرگ آزادی را بوسه‌ای دهید و به‌ شرفش درود بفرستید. از طرف من کرد رنج زندان کشیده‌ و رفیق کشته‌ و پدر کشته‌ و تبعیض دیده‌ آواره‌ به‌ این خانواده‌ داغدار سلام برسانید. کاش تلفنی از این مادر و پدر داشتم تا خود درودی نثارشان کنم.