غروب رئیس جمهور پاكستان
جهان- محمدرضا نوروزپور:صدور دستور حمله ناگزیر به مسجد لعل ( یا لال مسجد ) اسلام آباد، ناتوانی در برقراری ارتباط با افراطیون شمال و تندروهای پراکنده در سایر نقاط کشور و مجاب کردن آنها به تمکین از حکومت،
گسترش فقر و فاصله طبقاتی شدید در سراسر کشور، برکناری محمد چودری رئیس محبوب دیوان عالی و جایگرین کردن فردی ضعیف و بله قربان بگو به جای وی، ترور دردناک بینظیر بوتو - یکی از تنها امیدهای مردم رو به استیصال پاکستان - دخالت دادن خارجی ها و خصوصا آمریکایی ها در تصمیم گیری های حساس ملی و... عواملی بود که سبب شد تا حزب مشرف در انتخابات پاکستان شکست بخورد و زمینه بازگشت مخالفان خود به مجالس ملی و ایالتی را فراهم کند.مخالفانی که در زمان حکومت خود، چندان موفقیت های خارق العادهای نداشتند اما در شرایط کنونی در قیاس با ناتوانی های شدید مشرف و احساسات غلیان کرده از ترور بوتو و متاثر از رهبران مذهبی تند رو ، دورنمای بهتری از آنها برای مردم پدیدار گشته است. بررسی علل سقوط محبوبیت مشرف، البته موضوعی نیست که به سادگی بتوان آن را در چند دلیل که در بالا به آنها اشاره شد خلاصه کرد ولی مهم تلقی کردن آنها از این روی است که ریشه در شناخت اندک رئیس جمهور از بافت مذهبی – قومی کشورش ونیز کم اطلاعی اربابان غربی اش به ویژه آمریکا از این موضوع دارد. در حالیکه مشرف در تازه ترین اظهاراتش در باره محبوبیت خود در میان توده ها به روستاها اشاره کرده و گفته است به روستاها بروید و محبوبیت من را در آنجا ببینید؛ نمی داند که پاشنه آشیل او در میان طبقات محروم که بعضا اطلاعی از سیاست و گرایشات حزبی ندارند نهفته و او در نه تنها در شهر بلکه به دلیل وجود فقر شدید و نبود ساده ترین امکانات اولیه زندگی در روستاها و قبایل چهره ای بسیار منفور شده است. در حالیکه مشرف همواره بر این باور بوده که چون متحد اصلی آمریکا در منطقه در جنگ با ترور بوده می تواند مادام بر توسن ظفر سوار باشد؛ نمی داند که جامعه ای که او برآن حکم می راند به شدت متاثر از جنایات آمریکا در افعانستان و عراق ودیگر کشورهای مسلمان منطقه از جمله جنایات صهیونیست ها در فلسطین اشغالی است که مستقیما باتایید آمریکایی ها انجام می شود. در حالیکه فکر میکند که باید تندروها و افراطی ها را به دم توپ سپرد؛ نمی داند که ارتش او در دسته های 400 تایی بدون شلیک حتی یک گلوله خود را تسلیم تندروهای وزیرستانی می کنند، به دو دلیل ترس از آنها و یا تعلق خاطر ملی – مذهبی به آنها. و باز نمی داند که مدارا در چه زمانی لازم و در چه زمانی مهلک است، آن هم با ملتی احساساتی و مملو از عقاید گوناگون دینی ، مذهبی و قومی. و حالا مشرف با نگاه به مجالسی که اکثریت آنها به حزب نواز شریف تعلق دارد با خود حسرت روزی را می خورد که خانم بی نظیر بوتو زنده بود؛ که اگر بود، مصالحه و تشکیل دولت ائتلافی با او به مراتی ساده تر از کنار آمدن با نواز شریفی است که او با کودتا او را از قدرت ساقط کرد و این آخری هواپیمای بازگشته از تبعید او به وطن پس بیش از یک دهه را از همانجا اخراج کرد. سرنوشت مشرف البته تا تشکیل مجالس ایالتی و ملی برای تعیین نخست وزیر که حق حزب پیروز در انتخابات است نام معلوم است. شاید اگر ائتلافی میان حزب مردم متعلق به بوتو فقید و مسلم لیگ شاخه نواز شریف محقق شود، بحث استیضاح مشرف نیز جدی شود، اما اگر یکی از دو حزب بتوانند با مشرف کنار بیایند آنگاه فرمانده سابق ارتش پاکستان می تواند همچنان به داشتن پست ریاست جمهوری دلخوش باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر