۱۳۸۶ اسفند ۴, شنبه

حکم شرع در مورد مسایل ناموسی

تضاد قوانین قومی ما با قانون شریعت اسلام
در هفته گذشته حد اقل دو مورد قتل ناموسی اتفاق افتاد دریک مورد وسط شهر زاهدان دونفر را به گلوله بستند.
مورد دیگر مردی به کمک افراد دیگری دخترش را سنگسار نموده و به قتل رسانید.
در قانون نا نوشته قوم بلوچ سزای هر نوع اتهام ناموسی مرگ است. و این مسئله در طول زمان در دل مردم طوری جای گرفته و مورد قبول واقع شده که بسیاری از مردم فکر می کنند این حکم شرع است در حالیکه چنین نیست.
حکم شریعت اسلام در مورد مسایل ناموسی
مسئله ناموسی چون مربوط به آبرو و حیثیت انسانها است شریعت اسلام به شکل عجیبی از آبروی مسلمانان حمایت کرده است . چطوری ؟
در تمام مواردی که شهادت لازم است شهادت دو نفر اعتبار قانونی دارد مثلا اگر دو نفر شهادت بدهند که فلانی را فلان آقا به قتل رسانید بر اساس شهادت همان دو نفر حکومت آن فرد را قصاص می کند اگر دو نفر شهادت بدهند فلان آقا فلان جرم را انجام داد آن فرد بر اساس شهادت آن دو نفر مجازات می شود اما در مسایل ناموسی شهادت دو نفر مورد قبول نیست.
اگر دو نفر آدم بسیار معتبر با چشم خود ببینند که فلان آقا و خانم مرتکب فحشا شدند اگر جایی حرف زدند آنها به جرم تهمت می بایست هشتاد ضربه شلاق بخورند.
اگر سه نفر دیدند و حرف زدند نیز باید شلاق بخورند که چرا به مردم تهمت می زنند .
یعنی هر کسی مسایل ناموسی را دید اشتباهی دیده است و می بایست فراموش کند.
برای اثبات زنا و شهادت دادن می بایست چهار نفر با چشم خود ببینند آن هم بگونه ای که مثلا میله سرمه دان درون سرمه دان باشد. کالمیل فی المکهله ( که ممکن نیست کسی به این شکل ببیند) اما اینکه دو نفر را درون یک اتاق ببینند یا با هم ببینند اینها اثبات کنند زنا نیست و اگر حرف زدند به جرم تهمت می بایست شلاق بخورند.
اگر مرد یا زن مجردی مرتکب جرم شد و جرمش به اثبات هم رسید حکم شریعت اسلام این است که باید صد ضربه شلاق بخورند . کشتن نیست.
اگر مردی خدای ناکرده زنش را در حال ارتکاب جرم دید شریعت اسلام گفته باید برود و شاهد و گواه بیاورد تا ببینند واقعا جرمی نموده است اگر مردی شاهد نداشت نادیده گرفت و سکوت کرد که هیچ. اما اگر شکایت کرد طبق آیات سوره نور بین آن شخص و زنش لعان صورت می گیرد یعنی چهار بار مرد شهادت می دهد که من در این تهمتی که به این زن می زنم دروغ نمی گویم و مرتبه پنجم بگوید اگر دروغ می گوید لعنت بر وی باد سپس زن اگر حرفهای مرد را تایید کرد سنگسار می شود ولی اگر تایید نکرد چهار بار شهادت می دهد که این مرد دروغ می گوید و مرتبه پنجم بگوید لعنت بر وی (یعنی خودش) اگر آن مرد راست بگوید. بعد از لعان خود بخود (بدون طلاق) مرد و زن از همدیگر جدا می شوند و دیگر حق زندگی باهم ندارند.
یک روز
یک روز چند نفر آدم بسیار پریشان به من مراجعه نمودند و گفتند مشکل ناموسی برای ما پیش آمده و چندین مدت است که ما سرگردان هستیم و پرونده ما در فلان شورای حل اختلاف مطرح است و آنها می خواهند در فلان تاریخ بصورت مردمی حل و فصلش کنند شما هر طور شده بیایید که آبروی ما نرود.
به مسئول همان شورا زنگ زدم که حکم شرعی مسئله را برایش بیان کنم ایشان منظورم را متوجه نشد و در جوابم گفت چشم ما یک جوری مسئله را گم و گور می کنیم فهمیدم از شریعت چیزی نمی دانند و فکر می کنند همان قانون بلوچی دستور شرع است مجبور شدم خودم به آن مجلس در شیر آباد بروم.
کمی دیر رسیدم وقتی وارد شدم همه تعجب کردند گفتم شما حرفهایتان را بزنید من فقط برای دعای ختم چلسه خدمت رسیدم. وقتی ادامه بحثشان را شروع کردند دیدم چقدر ظالمانه است بحث بر سر این بود که چه مبلغ پول قوم دختر جمع آوری کنند و به مرد بدهند تا او برود و زن جدیدی بگیرد. یعنی به فکر آبروی زن که بیچاره شده بود نبودند مجبور به مداخله شدم و گفتم: دین ما برای هر چیزی دستوری دارد اول شما برای من کمی توضیح دهید تا من مسئله شرعی را خدمت شما بگویم.
گفتند این آقا زنش را با فلان آقا دیده که درون اتاقی رفتند و برق را خاموش کردند ایشان با کاردی به آن مرد حمله نموده و او را زخمی نموده و اکنون آن نفر به افغانستان گریخته.
گفتم این آقا شاهد هم دارد گفتند نه گفتم پس این مرد دروغ می گوید گفتند نه با چشم خود دیده که داخل اتاق شدند گفتم از کجا معلوم که چه کاری داشته اند شاید حرفی دیگر داشته باشند. شریعت می گوید بدون شاهد حرف کسی قابل قبول نیست . و مسئله را کاملا برایشان توضیح دادم آدمهای مسلمانی بودند وقتی دستور شرع را شنیدند با تعجب و خوشحالی قبول کردند مسئله را بصورت مصالحه حل کردیم به این شکل که مرد برای خودش برود و زن به دنبال زندگی خودش. وقتی از منزل بیرون آمدیم کسی یواش به من گفت زن را اینجا آورده اند که اگر جرمش ثابت شد به قتل برسانند ایستادم و به پدرش گفتم دخترت را صدا بزن که شما را من منزلتان می رسانم دختر وحشت زده را همراه پدرش به خانه شان بردم و سفارش کردم از این به بعد کسی حق ندارد این زن بیگناه را حرفی بزند.

خلاصه اینکه : قتلهایی که در بلوچستان صورت می گیرد غیر شرعی و ظالمانه هستند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سخنی با عبدالمالک و یارانش
هر کس اندک آشنایی با شرایط بلوچستان و ستم دولت بر مردم بلوچ داشته باشد میداند که مقاومت و مبارزه بر علیه مشکلات کار آسانی نیست و شما خودتان با پوست و گوشت خود هر روز آن را بهتر از هر کسی لمس می کنید. زمانی که شما درگیر نبرد نابرابر با دشمن تا دندان مسلح در آن شرایط سخت هستید شاید وقت و امکان بررسی نظری خیلی کم باشد و شما مسایل و اولویتهای مهمتری حتمآ دارید. به حیث یک بلوچ دور از وطن و خیرخواه شما جوانان صادق بلوچ امیدوارم بتوانم درد دل خودم را با شما بیان کنم. دنیای امروز مرز ارتباطات را خیلی راحت کرده که حتمآ شما مستقیم یا غیر مستقیم این درد دل را دریافت خواهید کرد
الف- میدانیم که اکثریت مطلق بلوچها مسلمان اهل سنت هستند و در ایران همیشه تحت ستم مذهبی شدید هستند هم به حیث سنی و هم به حیث بلوچ
ب- میدانیم که در بلوچستان اقلیت شیعه هم داریم و لازم است که آنها را نگذاشت که آلت دست رژیم باشند
ج- میدانیم که اقلیت بلوچ ذگری هم داریم که آنها هم بنوبه خودشان از طرف دیگر مذهبیون سرکوب شده اند
د- میدانیم که جوانان اسکولار و غیر مذهبی و دارای گرایشات چپ هم در بلوچستان و هم در خارج هستند
ه- میدانیم که دنیای امروز با هر شکل تروریسم که افراد غیر مسلح قربانی شوند مخالف است و هر نوع شکنجه و اعدام عملی قبیح دانسته می شود
با توجه با این مسایل از شما خواهشمندم که به خاطر بلوچ و بلوچستان کاری بکنید که دشمن امکان بهره برداری منفی و خدشه مقاومت مردم بلوچ را نداشته باشد. قبل از هرچیز شما کار خوبی کردید که اسم مقاومتتان را از جندالله تغییر دادید. من پیشنهاد می کنم که از ذکر اسم جندالله کاملآ خودداری کنید. من احساسات دینی شما را احترام می گذارم ولی می دانید که دنیا اسم جندالله و حزب الله و آیت الله را تروریست می داند و این به نفع بلوچ و بلوچستان نیست. اگر ممکن است اسم آن را فقط جنبش مقاومت مردمی بلوچستان ایران بگذارید و جندالله و پرچم آن را استفاده نکنید چون شبیه پرچم طالبان است و به خیر بلوچها نیست.
برای حقوق برابر اهل سنت در ایران مبارزه کنید ولی به این اکتفا نکنید. حقوق برابر ملی برای تمام بلوچها بخواهید چه شیعه و چه سنی و چه ذگری و چه غیر بلوچهای بهایی و زردشتی و اسماعیلی و سیک و هر مذهب دیگر که در بلوچستان زندگی می کنند. گرایشات سیاسی غیر مذهبی را هم با خود همراه کنید. تمام مردم و جوانان بلوچستان با هر گرایش سیاسی را رعایت بکنید. تمام مردم بلوچستان چه مذهبی و غیر مذهبی اسکولار و سوسیالیست و کمونیست و چپ و راست را از خودتان نرانید. سعی کنید که همه را بر ضد رژیم متحد کنید و به نظرات همدیگر احترام بگذارید. از برادران کرد خودمان یاد بگیریم که آنها فردی روحانی مثل ماموستا شیخ عزالدین حسینی دارند که هم پیشوای مذهبی است و هم به راحتی با کردهای کمونیست و سوسیالیست و یزیدی و شیعه و سنی و چپ و راست همکاری می کند و مورد احترام است. نباید قشری و تنگ نظر باشیم.
بطور رسمی حقوق جهانی بشر را تبلیغ کنیم و مانند دشمن دست به خشونت ضد مردم بیگناه نزنیم. نمونه بارز حق طلبی مردم بلوچستان یعقوب مهرنهاد است که اکنون تمام بلوچستان و ایران و جهان به حقانیت او پی برده اند گرچه دشمن سعی می کند او را به اتهام غیر واقعی وابستگی به جندالله اعدام کند. پیام مسالمت آمیز مهرنهاد را درک کنیم. مبارزه یک و دو روز نیست و در نهایت مردم بلوچستان حق خود را از جانیان رژیم حزب الله خواهند گرفت. در آخر مواظب باشید که تملق گویان و چاپلوسان با سردار گفتن و امیر گفتن و رهبر گفتن و بزرگ نمایی به شما ضربه نزنند. همه مردم بلوچستان را با یک چشم ببینید و احترام بگذارید.
با آرزوی سلامتی برای همه شما
بلوچ دور از وطن