۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه

قتل پرحاشیه در سراوان

قتل پرحاشیه در سراوان
برخی منابع محلی معتقدند که قاتلان از نزدیکان جمعه گمشاسب زهی ، شرور و قاچاقچی معدوم بین المللی که چند ماه پیش در تهران دستگیر و بلافاصله اعدام شد، می باشند که به دیل برخی تسویه حساب ها فرشید – م را کشته اند. در درگیری میان اشرار منطقه سراوان یکی از مسولان محلی این شهرستان کشته شد.
به گزارش «جهان» و به نقل از بولتن نیوز؛ فرشید – م که از بستگان نزدیک یکی از مقامات محلی این شهرستان و از کارمندان شرکت نفت سراوان است بعد از ظهر دیروز پس از خروج از دفتر کار خود توسط سرنشینان یک موتور سیکلت مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد. مقتول که قریب به 25 سال سن داشته و به دلیل نسبت نزدیک خانوادگی با مسئول محلی پرنفوذ سراوان، به این پست گمارده شده بود در حالی توسط اشرار ناشناس به قتل رسید که برخی منابع محلی معتقدند که قاتلان از نزدیکان جمعه گمشاسب زهی ، شرور و قاچاقچی معدوم بین المللی که چند ماه پیش در تهران دستگیر و بلافاصله اعدام شد، می باشند که به دیل برخی تسویه حساب ها فرشید – م را کشته اند.

طبق گفته شاهدان نزدیک به ماجرا؛ قاتلان دو نفر بوده اند که سوار بر یک موتور سیکت هوندا و با اسلحه کلاشینکف مرتکب قتل شده اند. گفتنی است که طبق گفته های برخی مقامات مسئول دلایلی چند را می توان درباره علل و عوامل کشته شدن فرشید – م دخیل دانست؛ از جمله برخی روابط غیر شفاف اقتصادی وی و برخی قاچاقچیان سوخت که احتمال می رود برای پاک کردن رد سران قاچاقچی، وی را کشته اند و نیز اخباری که حکایت از رخ دادن مسئله ای اخلاقی در ناحیه نفتی و در پی آن وقوع قتل فوق دارد.

قتل برادر زاده نماینده مردم سراوان در مجلس شورای اسلامی

فرشید میر مراد زهی برادر زاده نماینده مردم سراوان در مجلس شورای اسلامی دیشب در مقابل دفتر کارش به قتل رسید . به گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر از سراوان ، ساعت شش و 45 دقیقه دیشب دو موتور سوار هنگامی که فرشید میر مراد زهی محل کارش را ترک می کرد ، به سمت وی تیرا اندازی کردند . هنوز از دستگیری یا شناسایی عاملین این تیراندازی خبری در دست نسیت . فرشید میر مراد زهی کارمند شرکت نفت سراوان بود
http://www.sbkhabar.ir/

۱ نظر:

ناشناس گفت...

در تردیدم که ایا ایرانی هستم یا خیر این سوال من است از همه روشنفکران اندیشمندان و فعالان حقوق بشر من جوانی هستم که به دنبال مبارزات مدنی هستم ایا در کشوری که دانشجویان به کیفیت غذا اعتراض می کنند مجازات و بر چسب مخالفان نظام به انان میزنند یا در استانی که فقط یک کلمه بگویی چرا تبعیض قائل می شوید مجازاتت مرگ است واعدام در کشوری که بدترین توهینات به مذهب و اعتقاداتت میشود هیچ احترامی به کسی قائل نیستند رسانه گروهی قبضه شده در دست گروهی خاص ومحمت اینکه دراین کشور و بخصوص استان بلوچستان مرد در تلاش جهت براورده کردن نیازهای اولیه خود هستند حتی برای امرار معاش خود جان خود را نیز از دست میدهند اری عزیزان سخن بسیار است و از حوصله تان خارج ولی اینجا انجاست که اول بدترین شکنجه هایی را که تاریخ به خود ندیده روی جوانان بلوچ انجام میدهند شاید تا کنون به طور اتفاقی سوزن ته گرد به دستتان فرو رفته باشد اما اینجا خیلی راحت میخهای فولادی ده سانتی را در ملاجت فرو میکنند اینجا خیلی راحت موهای سرت را با انبر دست میکشند دندانهایت را همچنین اینجا به جرم اینکه سنی هستی و به بهانه کوچکترین مسئله حکمت اعدام است اینجا انجاست که احکام ازمایشی مثل قطع کردن دست وپا برای اولین بار روی جوانان بیگناه بلوچ اجرا میشود اینجا انجاست که شمس الدین کیانی را زنده زنده در اتش سوزاندند هنوز از یادم نرفته گلوله باران مسجد مکی زاهدان از زمین و هوا وبه خون قلتیدن طلاب بیگناه اهل سنت را اینجا مردم تلاش میکنند تا زنده بمانند سوالم از شما اینست که در محیط سر تا پا فقر ترس رعب ووحشت خفقان وقتل وغارت چپاول وتاراج حکومت مردم را تبعیض وظلم جایگاه فعلیتهای مدنی کجاست ما دیگر در خانه نخواهیم نشست تا از گرسنگی جان دهیم یا منتظر بمانیم که در رابزنند و به پای حلقه دار ببرند مارا می خروشیم برای ازادی و هزینه خواهیم داد