آقای تهرانی اینقدر زیر بغل من هندوانه گذاشت که دیگر خودم خجالت میکشیدم، خلاصه بعد از همه صغرا و کبرا گفتنها، آقای مصاحبه کننده رفت روی اصل مسئله، که آیا من ولایت فقیه را قبول دارم، من نماز را چند وقت میخوانم، آیا در نماز جماعت شرکت میکنم ، صورتم را تیغ میزنم یا ماشین، با زنها رابطه ام چگونه است، در همه انتخابات شرکت کرده ام، آیا در همه تظاهرات شرکت میکنم، خلاصه دیگر مصاحبه ای در کار نبود بلکه ......نامه زیر را از یک ترکمن با تحصیلات خوب دریافت کرده ایم، نویسنده نامه به علت نبود کار و شرایط غیر انسانی استخدامی در ترکمنصحرا، ترکمنصحرا را ترک کرده و در شهری بسیار دورتر از ترکمنصحرا مشغول کار میباشد، ایشان نامه خود را با حروف لاتین فارسی نوشته و ما سعی کردیم نامه ایشان را به فارسی با حروف عربی روی نت بگذاریم.من یک جوان 29 ساله ترکمن هستم و از یکی از دانشگاههای معتبر ایران فارق التحصیل شده ام، خدمت نظام خود را نیز به پایان رسانده ام، در حدود دو ماه پیش برای استخدام شدن در یک اداره دولتی در ترکمنصحرا در امتحان گزینش شرکت کردم و با نمره خوب و به عنوان نفر اول به مصاحبه پذیرفته شدم، تا اینجا من مشکلی نداشتم و فکر میکردم نتیجه کتبی گزینش من با دیگران بسیار فاصله داشت تقریباً فکر میکردم در مصاحبه نیز میتوانم از عهده گزینش بر آمده و دانش خود را در اختیار مردم قرار دهم، اما شرکت در گزینش کتبی با مصاحبه شفاهی بسیار متفاوت بود ، آقای مصاحبه کننده از بچه های تهران بود، ایشان قبل از هر چیز از من به خاطر نمره خوبم تعریف کرد و در مورد ترکمنها نیز مثل همیشه گفت: ترکمنها مهمان نواز هستند، مسلمانان شریفی هستند، ....و همیشه در خدمت خدا بودند و برای وطنشان، اسلام و انقلاب شهدای فراوانی را هدیه کرده اند، آقای تهرانی اینقدر زیر بغل من هندوانه گذاشت که دیگر خودم خجالت میکشیدم، خلاصه بعد از همه صغرا و کبرا گفتنها، آقای مصاحبه کننده رفت روی اصل مسئله، که آیا من ولایت فقیه را قبول دارم، من نماز را چند وقت میخوانم، آیا در نماز جماعت شرکت میکنم ، صورتم را تیغ میزنم یا ماشین، با زنها رابطه ام چگونه است، در همه انتخابات شرکت کرده ام، آیا در همه تظاهرات شرکت میکنم، خلاصه دیگر مصاحبه ای در کار نبود بلکه کار آقای مصاحبه گر کاملاً تفتیش بود که خود فکر میکردم با طرح این سئوالها هیچ ترکمن و سنی در ادارات دولتی استخدام نخواهد شد. با این تفتیشها مرا رد کردند و در همانجا گفتند که من در گزینش کتبی نیز در رابطه ولایت فقیه و بسیج نظر مورد قبولی نداشته ام ، من دیگر کاری نمیتوانستم بکنم مثل آدمهای برفی یخ زده و سفید شده بودم و تمامی درها را به روی خود بسته بودند که مجبور شدم ترکمنصحرا را با مهمان و مهمانوازیش تنها بگذارم و در نقطه ای دیگر از ایران دنبال تکه نانی آواره باشم. گناه من چیست که پدر و مادرم ترکمن هستند و مذهبشان سنی میباشد؟.. دوستان باید بدانند انسان در همه چیز آزاد است، ولی هیچ کس پدر و مادر خود را خود انتخاب نمیکند.
24بهمن 1386
برگرفته از : ترکمن ایلیم:
۱ نظر:
سلام امیدوارم که بالاخره مسئولین و روسای مملکتمون به عقل رسیده باشند و دست از بازی کردن با نیروی اتمی کشیده باشند. این ژاپنیها که انقدر وارد بودند بدبخت شدند حالا چه برسد به ما که کارشناسانمون یه سری روسی هستند که مثل چینیها و ژاپنیها به خدا ایمان ندارند حالا چطور میشه دلشون به حال ما بسوزه.این همه نفت داریم این همه سد داریم اما تا مردم را به پودر تبدیل نکنند ول کن نیستند. من فدای ولایت فقیه و رهبرم نه این دولتیها.
ارسال یک نظر