۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه

تفرق گرایی یا وحدت گرایی؟

با شروع شدن هفته ی بظاهر وحدت در ایران سردمداران حکومت منحوس ولایت فقیه به مردم فریبی خود در این مدت دروغ های ملّّی خود را چند برابر می کنند .
یکی از نماد های تبعیض و مشکلات عمده و اصلی اهل سنت ایران در رژیم ولایت فقیه این بوده و هست که به هر اداره ای که رجوع کنند به ویژه دادگستری، از مذهبشان سؤال می شود و برای گرفتن چیزی که حق مسلمشان است باید کلی دوندگی کنند و مبلغ هنگفتی صرف و خرج و به این و آن رشوه دهند و دست آخر هم به حق خودشان نمی رسند! چرا؟ چون اصولا حقوق شهروندی اهل سنت در قانون اساسی کذایی رژیم ولایت فقیه نادیده گرفته شده است و حقوق ناچیزی هم که به خاطر فریب افکار عمومی و جهان اسلام برای آنان بر روی کاغذ نوشته شده است در عمل از آن خبری نیست و بیش از بیست میلیون جمعیت سنی، عملا به حاشیه رانده شده اند و از حقوق شهروندی خویش محروم گشته اند و هیچ یک از سازمانهای به اصطلاح مدافع حقوق بشر هم، بحثی از آن به میان نمی آورند و دست حکومتگران بی باور و ستمگر رژیم در زمینه ی ظلم و جنایت نسبت به اهل سنت و نادیده گرفتن حقوق شهروندی حدود یک سوم جمعیت کشور، کاملا باز گذاشته شده است بنابراین سردمداران رژیم هیچ گونه دغدغه ای درباره ی پایما ل کردن حقوق اهل سنت ندارند.پایمال کردن حقوق ملیتها و مشارکت ندادن سنی ها در ساختار قدرت و تفتیش عقاید و توهین به مقدسات مذهبی و الگوهای دینی اهل سنت و به کارگیری نمادهای رافضی و ترویج و تأکید بر عقاید افراطی و انحرافی و..، نمایی از خودکامگی، انحصار طلبی، کوته نظری، سنی ستیزی و حقد و کینه نسبت به جهان غیر از تشیع صفوی است، اساس نظام ولایت فقیه بر دامن زدن به اختلافات، تفرق گرایی و توهین به الگوهای دینی جهان تسنن، بنا شده است و به طور کلی عملکرد چندین ساله ی مجموعه ی نظام به ویژه ولی خودکامه ی فقیه به هیچ عنوان بیانگر وحدتگرایی نیست بلکه یک حکومت شیعی رافضی است که می خواهد رفض و سب و لعن صحابه را همانند صفویه در جامعه ی ایران و فراتر از آن در جهان اسلام گسترش دهد.خودکامگان ایران در یکجا شعار می دهند که ما به وحدت معتقدیم و دم از اتحاد ملی و انسجام اسلامی و وحدت شیعه و سنی می زنند و در جایی دیگر و چه بسا در موازی با نوشته ی وحدت، ریشه های اعتقادی و مذهبی اهل سنت را هدف قرار می دهند و به مقدسات دینی بیش از یک میلیارد سنی دهن کجی می کنند؟! به طور مثال در دهه ی خود ساخته ی فاطمیه در مناطق سنی نشین بر در و دیوار مساجد پلاکاردهایی نصب می کنند و به بهانه ی شهادت حضرت فاطمه ی زهرا - رضی الله عنها- بر داماد آن بانوی گرامی، حضرت عمر- رضی الله عنه- بدترین اهانت ها را روا می دارند؟! از نهم تا یازدهم ربیع الاول مراسم عمر کشان در کاشان بر سر قبر افسانه ای ابولؤلؤ مجوسی برگزار می کنند و او را بابا شجاع الدین می نامند و حقد و کینه و عداوت خویش را نسبت به یاران رسول خدا صلی الله علیه وسلم، به نمایش می گزارند؟! و با کمال وقاحت و پررویی از دوازدهم تا هیفدهم همان ماه، هفته ی نام نهاد وحدت برگزار می کنند و سمینارها تشکیل می دهند و دم از وحدت و تساوی و برادری می زنند.این قبیل حرکتهای زننده و توهین آمیز که ماهیت رژیم را بر ملا می سازد، بیانگر آن است که سخن از برابری در حقوق و شعار وحدت، تقیه و دروغ و فریبی بیش نیست و بحث اتحاد ملی و انسجام اسلامی و وحدت شیعه و سنی از دیدگاه ولایت سالاران، یک بازی سیاسی محض است که فقط مصرف تبلیغاتی دارد و به منظور فریب افکار عمومی به ویژه مسلمانان جهان، به کار برده می شود، این دوگانگی یعنی بین آنچه جریان دارد و عملا اهل سنت شاهد آنند و آنچه از سوی زمامداران رژیم بر زبان آورده می شود، برای اهل سنت ایران کاملا مشخص شده و ملموس و مبرهن است و برای جهان اهل سنت نیز به خوبی روشن گردیده و چهره ی حقیقی نظام سرا پا فساد ولایت فقیه نمایان شده است، هر چند برخی از خود باختگان و نا آگاهان با در نظر داشت منافع شخصی خود، هنوز هم سعی می کنند که جنایات رژیم نسبت به اهل سنت را توجیه نمایند و آن را به نیروهای خود سر و باند بازیهای درون نظام نسبت می دهند ولی حقیقت امر آن است که این نیروهای سرکش در درون نظام نیستند که تنش میان شیعه و سنی ایجاد می کنند بلکه خود رژیم ولایت فقیه ماهیتا یک رژیم آشوبگر و فتنه جوی می باشد و سیاست آن از رأس هرم خامنه ای گرفته تا قاعده ی آن بر فتنه گری و رفض و سنی ستیزی و مخالفت نهاده شده و عمال آن، سیاست از پیش برنامه ریزی شده را اجرا می کنند و شخص مطرح نیست و ریشه ی مشکل در یک شخص و یا یک گروه نیست که با کنار رفتن و یا کنار زدن آنان ، تبعیض ها و نارسائیها از میان برداشته شود و مردم به خصوص اهل سنت به حق و حقوق خودشان برسند بلکه ریشه ی مشکل در خود رژیم است و این سیاست است که با تمام قوا اجرا می شود، بنابراین، ما نباید به انتظار اصلاحات بنشینیم و به فکر آن باشیم که با اصلاحات روبنایی نظام می توان به حق و حقوق خود دست یافت و ستمگران را به عدالت خواهی واداشت چرا که این یک امر تجربه شده است که با جا به جایی مهره ها چیزی عوض نشده و نخواهد شد، پس تنها راه رسیدن به حق و حقوق، تغییر و براندازی نظام ولایت فقیه است و بس.

هیچ نظری موجود نیست: