۱۳۸۶ اسفند ۲۱, سه‌شنبه

سکولاریسم و اسلام سیاسی


در نوشته هاى سكولاريست ها، خُرده گيرى برانديشه دولت اسلامى، يك شيوه دائمى شده است. وقتى كه طرح دولت اسلامى از شكل نظرى به تجربه اى عملى تبديل شد و موجوديتى عينى يافت، آن خُرده گيرى ها ديگر، مقطعى و براساس تحليل و گفت و گوى عقلى و منطقى نيست بلكه از موضع نقدِ مبتذل و خرده گيرانه و دائمى است. سكولاريست ها حدود دو دهه عليه آرمان هاى اسلامى تلاش كردند. آنان با اين كار، در بى هويتى بعيدى فرو رفتند و قربانى احكام كلى و جامدى شدند كه آن ها را در چهار چوب (غيب گراييِ) نابخردانه اى قرار داد كه آثار آن به مراتب بيش تر از آن (غيب گرايى) است كه خود طى چندين دهه همواره اسلام گرايان را به آن متهم مى كردند.
علاوه بر اين، موضعى چنين خُرده گيرانه در بردارنده تغافلى شگفت نسبت به انحطاط هايى است كه در سايه ساختار سكولاريستى حكومت، بر امت عارض گرديده، و در نتيجه بحران موجود را دو چندان مى سازد، و ادامه آن به طور مطلق به سود هيچ كس نيست.
براى اثباتِ مواضع (خرده گيرانه) سكولاريست ها دليلى بهتر از بررسى محتوا و شيوه هاى كتاب ها و مقاله هاى آن ها وجود ندارد. در اين نوشته ها علاوه بر مغالطه هاى بزرگى كه وجود دارد، زبانى آميخته با تندى و درشت گويى شگفتى دارد كه از اين جهت به مراتب از مناديانِ نخستينِ جدايى دين و دولت فراتر رفته است.

هیچ نظری موجود نیست: