بسم الله الرحمن الرحیم
ماهیت انتخابات در نظام ولایت مطلقه و ضرورت تحریم نمایشات استبدادی
آنچه در اينجا ارائه مي گردد، بررسى ماهیت انتخابات در نظام ولایت مطلقه و ضرورت تحريم نمايشات استبدادى است. اما آنچه قبل از هر چیز لازم است دانسته شود اينست که چگونه نظام ولایت مطلقه توان و روى آن را دارد که نمايشات استبدادى را «انتخابات» معرفى کند؟!! چرا که «انتخابات» و «امکان انتخاب» زمانى وجود خواهد داشت که افکار و خطوط مختلف در صحنۀ انتخابات و پیش پای مردم وجود داشته باشند، و در رابطه با اشخاص نیز، هنگامى امکان انتخاب وجود خواهد داشت که بيش از يک شخص و نامزد، با افکار و برنامه هاى ويژه اش، در مقابل انتخاب کنندگان وجود داشته باشد. و با «وجود داشتن» افکار و عقايد و روشهاى متفــاوت و اشخاص داراى خط و برنامهٴ ويژه، انتخابات و امکــان انتخاب قابل بحث و بررسی ميشود و مي توان از انتخابات و گــزينش افکــار و اشخاص و روشهای مختلف صحبت کــرد. در غير اين صورت، انتخابات و بحث روى آن، سخن بى معنايى خــواهد بود. آری زمانی که از وجود افکــار و خطوط و روشهاى متفاوت و افراد و شخصيت هاى حامل عقايد و برنامه ها و روشهاى ويژه مطمئن شديم، آنگاه مي توانيم از انتخاب و برگزارى انتخابات صحبت نماییم. بنابراین، مهمترین سخن در اين رابطه و نسبت به برنامه هایی که زیر عنوان انتخابات در ایران برگذار میشود اينست که آيا «آزادى انتخاب» و برگزارى «انتخابات واقعی» در ایران وجود دارد يا خیر؟ آيا مردم و انتخاب کنندگان اختيار آن را دارند که بنابر اراده و راٴى و تشخيص خود، فکر و خط و روشى را انتخاب کنند، و در صورت احراز راٴى اکثريت، فکر و خط و روش انتخاب شده به حکومت برسد و در مملکت و جامعه به اجراء در آید؟! ، پس با توجه به این تعریف در صورتى که «افکار و خطوط مختلف» در جامعه اى وجود داشته باشد و همچنين در چنين جامعه اى «آزادى انتخاب» براى انتخاب کنندگان جزو مسلمات باشد، آنگاه انتخابات معناى واقعی خود را بدست مي آورد و امکان برگزارى انتخابات آزاد فراهم می شود و انتخابات واقعی مي تواند تحقق پیدا کند. بنابراین، بر مبنای اين دو اصل یعنی:١- وجود افکـار و خطوط و روش هاى مختلف و حضور شخصيت هاى حامل افکار و خطـوط متفاوت و برنامه هاى ويـژه، ٢- آزادى و اختيار انتخاب براى انتخاب کنندگان و امکان نامزدى شخصيتهاى مختلف، ميتوان به نمايشاتى که نظام ولایت مطلقه «تحت عنوان انتخابات» به راه می اندازد، نگاهى انداخت، تا واقعيت اين «جار و جنجال استبدادى» هرچه واضح تر گردد:
الف- شروط نامزد شدن در نظام ولایت مطلقه (شروطى که هم در قانون اساسى نظام ولایت مطلقه آمده اند و هم جزو ماده هاى اصلى قوانين انتخاباتى در این نظام مي باشند): اولين شرط يک نامزد در انتخابات ریاست جمهوری درنظام ولایت مطلقه اينست که بايد «شيعهٴ اثناعشرى» باشد. با اين شرط «همهٴ اهل سنت» و «همهٴ مسلمانان اجتهادى» و «همهٴ آنها» که از اين شرط «خارج» هستند از نامزد شدن براى مقام رياست جمهورى محروم ميشوند. دومین شرط یک شخص در همۀ انتخابات های نظام ولایت مطلقه اينست که بايد «ولايت فقيهى» و معتقد به ولايت فقيه و ملتزم به اوامر ولی فقیه باشد، ولی فقیهی که اول قرار بود اَعلم فقهای شیعۀ اثناعشری باشد، اما با کودتایی که علیه حسین علی منتظری (جانشین خمینی) انجام دادند، ولی فقیه در نظام ولایت مطلقه به مستبدترین رجال آخوندی تنزل پیدا کرد. با وضع اين شرط «همهٴ شيعيان اثناعشرى» نیز که ولايت فقيهى نيستند، از جمله شيعيان مهدوى، که تا چندی پیش اصل و عامۀ توده های شیعی را تشکیل میدادند، و معتقدند که در زمان غيبت مهدى و امام معصوم نمی توان حکومت شيعى تشکيل داد، و نیز شيعيان مردم سالاری که داراى فکر و انديشهٴ بازترى هستند و اکثرا در احــزاب و سازمــان های سیاسی تشکل یافته اند، از نامزد شدن براى هــر انتخاباتی محــروم ميشوند. سومین شرط کسی که در ايرانِ زیر حاکميت نظام ولایت مطلقه در هر نوع انتخاباتی نامزد می شود اينست که بايد از فکر و عقيدۀ ولايت فقيهى عبــور نموده و معتقد و ملتزم به «ولايت مطلقهٴ فقيه» باشد. به عبارت بهتـر، در حال حاضر بايد عامل و دست نشاندهٴ خامنه اى بوده و در ميدان تاٴييد و تثبيت «علی خامنه اى» سابقه دار و در عين حال فعال باشد. طبق اين شرط، کليهٴ کساني که معتقد به ولايت فقيه هستند، لکن به بجاى ولايت مطلقهٴ فقيه، معتقد به «ولايت فقيه نظارتى» در حکومتدارى هستند و يا معتقد به «شوراى فقهاى شيعه» در نظام حکومتى ميباشند، حذف و محروم ميشوند. و چهارمین شرط یک نامزد انتخاباتی در نظام ولایت مطلقه اينست که بايد «مُذکر» و از رجال شیعۀ اثناعشری و معتقد به ولايت مطلقهٴ فقيه باشد، که این یکی برای رياست جمهورىِ است، و کسى که مرد و مذکر و شیعۀ اثناعشری و ولایت فقیهی و معتقد به ولایت مطلقه نباشد، نمي تواند نامزد رياست جمهورى در این نظام استبدادی گردد. و شوراى نگهبان استبداد کليهٴ زنانى را که خود را براى نامزدى در هشتمين دورهٴ انتخابات رياست جمهورى معرفى کرده بودند (۴۵ زن) به دلیل زن بودنشان رد صلاحيت نمود. در سايهٴ اين شرطِ زن ستیزانه، همهٴ زنانى که شیعۀ اثناعشری بوده و معتقد و ملتزم به ولايت فقه و معتقد و ملتزم به ولایت مطلقهٴ فقيه نیز مي باشند، از صحنهٴ نامزدى براى احراز مقام رياست جمهورى طرد و محروم ميشوند.
حال ممکـن است سؤال شود که پس چه کسانی برای انتخابات نظام ولایت مطلقه باقى مي مانند تا «نامزد انتخابات» در نظام ولایت مطلقه گردند و از صافیهای مختلف استبدادی عبور نمایند؟! در جواب اين سؤال می گوییم: در این میدان تنها «مُذکرهای اثناعشری و معتقد به ولایت فقیه و ملتزم به ولايت مطلقه» باقی میمانند. لازم بذکر است که در نظام ولایت مطلقه از کساني که «غير مسلمان» بحساب مي آيند سخنى نمى توان گفت، چرا که در نظام مُذکرهای ولايت مطلقه، حتی از حقوق مسلمانان عرفى نیز خبرى نيست، چه بــرسد به کساني که رسماً و عــرفا غير مسلمان محسوب مي شوند، و اصلاً آنها انسان به حساب نمي آيند (هر چند نامسلمانان استعماری روی چشم آخوندهای صفوی قرار دارند)، و در همهٴ توضيح المسائل هاى آخوندی - صفوی آمده است که اگر مالى پيدا شد آن مال بايد به صاحبش بر گردانده شود، ولو اين مال، صاحبش «سُنى ياکافرى» باشد که در امان مسلمانان یعنی آخوندهاست!! ، اينهم ديدگاه فقهاى ارتجاع استبدادى و حد اکثر امانتدارى و ارفاق آنها در حق کفار و اهل سنتى که در امان مسلمانان! هستند. همچنين ائمهٴ خرافات و استبداد ولایت مطلقه، اقامهٴ نماز پشت سر يک سُنى را باطل ميدانند و معتقدند که زکات اهل سنت بايد از سهم کفار پرداخته شود؟؟!! ، بگذريم از اينکه همين مستبدين مشرک و مطلقه، کوششها کرده اند و کتابها نوشته اند تا به مردم بقبولانند که قرآن موجود تحريف شده است و قرآن اصيل و دست نخورده نزد امام زمان است!! ، که نام امامان معصوم هم درآن نوشته شده است!! ، همانهايى که هنگام نمایشهای استبدادی يقهٴ همهٴ مردم ايران را مي گيرند و از آنها راٴى می خواهند!! ، از جمله يقهٴ آنهايى که حق معرفى نامزد و حق رأی از آنها کلا سلب شده است. حال اگر بياييم اين «وضعيت را» و اين «شروط را» با «دو پايهٴ فوق الذکر»:
١- وجود افکار و خطوط متفاوت و وجود شخصيتهاى حامل عقايد و برنامه هاى ويژه، و ٢- آزادى انتخابات و آزادى نامزد شدن شخصيتهاى مختلف و حامل برنامه بسنجيم، زمینۀ «وجود انتخابات» و امکان «آزادى انتخابات» در سايهٴ نظام ولایت مطلقه هرچه واضحتر مي گردد، و بى معنايى «جار و جنجال استبدادى» مبنى بر وجود انتخابات و برگزارى انتخابات آزاد هرچه رسواتر مي شود.
به «مراحل بعـدى» کسانیکه ميتوانند «نامزد انتخاباتی» در نظام ولایت مطلقه شوند مي پردازيم، تا هر چه روشن گردد که بالاخره چه کسانی ميتوانند در اين نظام سرکوبگر به مراکز و سمتهای استبدادی دست پیدا کنند و آلت دست ولى مطلقه گردند:
ب- مراحل تاٴييد شدن نامزدها در نظام ولایت مطلقه (مراحلی که در قانون اساسى نظام ولایت مطلقه و در قوانين انتخاباتى آن تصريح شده اند): يک نامزد انتخاباتی «در هر نوع انتخاباتی»، اعم از ریاست جمهوری و نمایندگی برای مجالس ولایت مطلقه، علاوه برهمهٴ شروط ذکرشده، قبل از هر چیز نيازمند گرفتن «تأییدیه» از وزارت داخلی و وزارت اطلاعات (واواک) است. بگذریم از دیگر مراکز رسمی و غیر رسمی استبدادی، که در این رابطه و در هر امر دیگری دخالت میکنند. دومین جایی که یک نامزد انتخاباتی، در همۀ نمایشات استبدادی، محتاج عبور از آنست و باید «تأٴييديۀ» آن را بدست آورد، شوراى نگهبان استبداد است، نهادی که اعضاى همه کاره اش (فقهاى۶ نفره) مستقيماً از طرف ولى مطلقهٴ نظام تعيين ميشوند. و طبعا کسانی از شوراى نگهبانِ استبداد تاٴييديه ميگيرند که علاوه بر سابقهٴ طولانى در سرسپردگى به نظام ولایت مطلقه و ولى مطلقه اش، اين آمادگى را داشته باشند که راه سر سپردگى و نوکرصفتى را نسبت به ولى مطلقه و نظام اش ادامه دهند. و اين تاٴييديه که به «نظارت استصوابى» شهرت دارد، همگان در جریان آن قرار دارند، و شوراى نگهبان استبــداد نیز بى آشکارا برده منشى خود را در مقابل ولى مطلقه به اثبات رسانده است. سومین تاٴييديه که براى احراز مقام رياست جمهورى ضروری است، «امضـاى ولى مطلقه» است، که بدون آن، امکان رسيدن به رياست جمهورى وجود ندارد. بعبارت واضحتر، اگر نامزدى همهٴ شروط نظام استبدادى را دارا باشد و تاٴييديهٴ شوراى نگهبان استبداد را هم بدست آورده باشد و «کل آراى مردم» را هم از آن خود ساخته باشد، باز هم بدون امضاء و تاٴييديهٴ ولی مطلقهٴ نظام، امکان رسيدن به رياست جمهورى را نخواهد داشت. اما «موانع ریاست جمهوری» در نظام ولایت مطلقه به اينجا هم ختم نمي شود، و بعد از وصول به رياست جمهورى نيز، علاوه بر اختيارات محدود و قرار گرفتن زير نظارت ولی مطلقه، امکان «رأی عدم کفايت» از طرف مجلس استبدادى را نیز جلو پاى خود دارد، و با کوچکترين تخطى از اوامر و علايق ولی مطلقه به مجلس نمایندگان استبداد احضار شده و عدم کفايتش به تصويب مي رسد!! ، و سرانجام نیز از دادگاههاى رنگارنگ نظام ولایت مطلقه سر در مى آورد و به دستور ولی مطلقه مجازات می شود. بگذریم از اینکه وضع نمایندگان مجلس استبدادی از اینهم بدتر است و هرچه در مجلس ولایت فقیهی تصویب میشود، باید توسط شورای نگهبان استبداد تأیید شود، تا وجهۀ قانونی پیدا کند. بنابراین، بدون کوچکترين ابهامی، مشخص و معلوم است که همۀ آنهایی که در نظام ولایت مطلقه و در هر انتخاباتی برای رأی گرفتن به مردم معرفى مي شوند، دقيقاً نامزدها و عُمال نظام استبدادى ولایت مطلقه مبیاشند، و مردم بیچاره «تنها و تنها» در برابر چنین کسانی قرار دارند و «غیر آنها» کلا سرکوب و حذف شده اند.
حال اگر مردم ایران، در راٴى گيریهای استبدادی شرکت کنند، قطعاً به نامزدهاى نظام ولایت مطلقه راٴى داده اند، چرا که شخص و کسى ديگر را در برابر خود ندارند، تا بدان راٴى بدهند، همچنانکه اگر مردم در نمايشات استبدادى و راٴى گيریهای يک طرفه (که مردم و آراى آنها کلاً ناديده گرفته شده) شرکت نکنند، این بدین معناست که مردم به نظام ولایت مطلقه و نامزدها و عمالش راٴى نداده اند و خود به خود «تحريم نمایشات استبدادى» متحقق میشود. و حق هم اينست که مردم با «عدم شرکت» در اين نمايشات استبدادى، به استمرار نظام استبدادى ولایت مطلقه «نه» بگويند و زمينه هاى «آزادى و مردمسالارى و کثرتگرايى» را در مملکت استبداد زدۀ ایران فراهم سازند. البته نظام استبدادى ولایت مطلقه از بيم قرار گرفتن در برابر يک تحريم مردم، به انواع حيله ها متوسل میشود، و اکنون کارش بجايى رسيده که میخواهد عمال خودش را «مخالف خودش» جلوه دهد، و به اصطلاح میخواهد مخالفانش را «داخلی و خودی» نماید! ، بدین قصد که در آن صورت و با «ایجاد احزاب و معترضین ساختگی»، مردم نیز یا به نظام ولایت مطلقه رأی میدهند، که چه بهتر! و یا به منتقدین این نظام، که خودی و بخشی از نظام ولایت مطلقه میباشند. و در این راستا حتی بعضی ها را برای نامزدی رد میکنند، تا محبوبیتی بدست آورند، اما در مراحل نهایی آنها را تأیید مینمایند، مثل برخوردی که با مدعیان کذاب بازسازى نظام ولایت مطلقه می کنند، که در طرفداران رفسنجانی و خاتمى و کروبی تجلی پیدا کرده اند. اينست که «موضع گيرى مردم» و «هوشيارى مردم» و «عدم شرکت مردم» در نمايشات استبدادى را بايد از «نگرانى عميق و گستردهٴ» نظام استبدادى دريافت کرد، زيرا صاحبان نظام ولایت مطلقه خوب میدانند که نظام جنايتکار وسرکوبگرشان چقدر مورد تنفر مردم ايران است، و اميد مي رود که مردم ايران به استبداديان ولایت مطلقه اثبات کنند که بيش از اين نميتوانند به شيوهٴ قمعى وسرکوبگرانه و استبدادى حکومت نمایند.
اما افراد و اقشار و جریانات و کسانی که معمولا در نمایشان نظام استبدادى ولایت مطلقه شرکت کنند، صرف نظر از فکر و عقیده و خط شان، به طور کلی و عنوان وار از این قرار هستند:
١- مجبــورين، يعنى آنهايى که چاره اى جز شرکت در نمايشات استبدادى ندارند، و عليرغم ميل و عقيدهٴ خود به ناچار در آن شرکت ميکنند، مثل شرکت مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزشی در تظاهرات خیابانی، که به زور به خیابانها آورده میشوند. و اين کسان عبارتند از: الف- کساني که مى ترسند از حقوق شخصى محروم شوند، مثل کارمندان و موظفین دولتی، که می ترسند از کار اخراج شوند ، ب- دانش آموزانی که می ترسند در دانشگاهها تأیید نشوند و دانشجويانی که نگرانند استخـدام نگردند. ج- افرادی که در نيروهاى مسلح کار ميکنند و با شرکت نکردن و راٴى ندادن از سرنوشت خود نگران ميشوند. د- همچنين اين مجبورها عبارتند از گروهها و جريانات سیاسی که در داخل و تحت سلطهٴ نظام استبدادی هستند، و با وجود ضربات واردشده به آنها باز نه تنها خود شرکت ميکنند، بلکه مردم را هم به شرکت در انتخابات استبدادى دعوت ميکنند، و با تحريم نمایشات استبدادى، نگران آنند که دچار «سرنوشت فروهرها» شوند. لازم بذکر است که فرق اساسى داريوش فروهر با جريانات مختلف داخلی و مخالف در مناطق مرکزی و در مناطق دیگر و در چهارگوشۀ ایران و خاصتا در میان اهل سنت، اين بود که او هميشه نمايشات و راٴى گيريهاى نظام ولایت مطلقه را تحريم می کرد و ايشان هميشه خواستار همه پرسى و انتخابات در رابطه با نوع نظام و حکومت بود، که سرانجام نیز نظام قاتل و سرکوبگر ولایت مطلقه او و همسرش را طبق روش «النَّصرُ بالرُعب» قطعه قطعه کردند.
٢- بى تفاوتهاى بی خاصيت، که به دليل فقر و عقب ماندگى و بی توجهی به سرنوشت دین و ملک و ملت، دنيا را به بازى گرفته و براى آنها فرقى بين يک نظام استبدادى و مردمسالار وجود ندارد، و تنها به امور خيلى پايين زندگى مشغول هستند. و اين دسته احياناً و بنابر موقعيتى که در آن قرار دارند در نمايشات نظام استبدادى، که تحت عنوان انتخابات آنها را اجراء ميکند، شرکت مى کنند.
٣- از دنيــا بى خبــران، که اينها نه به دليل بى تفاوتى و بى خاصيتى، بل به دليل اينکه واقعاً معلومات کافى از دنيا و دين و مملکت و .... ندارند، ميتوانند جذب حيله ها و راٴى گيريهاى نظام استبدادى شوند، و گاهاً نيز واقعاً فريب شعارهاى نامزدها و عمال نظام ولایت مطلقه ميخورند، و همين است که نامزدها و عمال نظام استبدادى، خود را در بسیاری از راٴى گيري ها مستقل و جدا از نظام استبدادى معرفى ميکنند، و اين مظلومان بي خبر، در غياب جريانات و احزاب و سازمانهاى فکرى - سياسى، به شکار استبداديان سرکوبگر درمي آيند.
۴- پيروان ولايت مطلقه، که دو دسته اند: دستهٴ اول آنهايى هستند که وابسته به نظام استبدادى ولایت مطلقه میباشند و سران و رؤسا و مسئولان و عمال نظام استبدادی را تشکيل ميدهند، و اينها همان گردانندگان نظام ولایت مطلقه و عامل سرکوب و جنايات نظام استبدادی هستند. اين طيف براى حفظ قدرت و منافع نامشروع و بى پايانى که در سايهٴ نظام ولایت مطلقه کسب کرده و مي کنند، مثل همۀ مستبدین و استعمارگران دنیا، در نمايشات و راٴى گيري هاى استبدادى شرکت ميکنند، و همچنین سعى ميکنند که با هزار حيله و ترفند و با زور و تهديد و تطمیع، مردم را هم وادار به شرکت نمايند. دستهٴ دوم آنهايى هستند که به ولايت مطلقهٴ فقيه معتقد هستند، که الحق بايد آنها را «بیچاره ترين مردمان» بحساب آورد، مردمانى که چاره اى جز رشد و تکامل عقلى و علمى ندارند، اما اين دسته در ايران امروز بسيار اندک هستند. و طبعا اين دسته نیز در انتخابات استبدادى شرکت ميکنند.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران، بنابر واقعيات بديهى و اصول ذکر شده در اين تحليل، که ميتواند مورد تاٴييد همهٴ منصفين و همهٴ آزاديخواهان و مسلمين باشد، همۀ نمایشات و رأی گیریهای استبدادی و حیله گرانۀ نظام ولایت مطلقه را که «زیر نام انتخابات» و تحت سلطهٴ این نظام استبدادی برگزار و به اجراء در مى آيند، قاطعانه تحريم ميکند و آنها را باطل اعلام میدارد. و از این جهت از همهٴ مردم ايران دعوت ميکند که اين نمايشات استبدادى را قاطعانه تحريم نمايند و نظام استبدادى ولایت مطلقه را بى راٴى و رسوا سازند، و با تحريم و عدم شرکت خود در راٴى گيریهای استبدادى، به استمرار حاکميت نظام استبدادى «نه» بگويند و بدین طریق رشد و بلوغ خود را اثبات نمایند و به وظيفهٴ انسانى و اسلامى خود که «نه گفتن» به ظلم و ظالمان و نفى نظام استبدادى است عمل کنند. و از ديدگاه سماء شرکت در انتخابات نظام استبدادى، گناهى بزرگ و به مثابۀ تاٴييد استمرار نظام استبدادى و در واقع ناديده گرفتن اصول اسلاميت و پشت پا زدن به هدف بعثت پيامبران یعنی «آزادی از چنگ سلطه گران» است. و در رابطه با کسانيکه در داخل و خارج مملکت در نمایشات انتخاباتی نظام ولایت مطلقه شرکت ميکنند بايد گفت: چنين کسان و جرياناتى، بدون شک و شبهه اسير جبرها و حيله هاى استعمار و امپرياليسم و نظام استبدادى ولایت مطلقه بوده و یا نگران انتقام و عکس العمل خشونت بار آن ميباشند، و شرکت اين افراد و گروهها و جريانات، ناشى از درک سياسى آنها نيست، بلکه ناشى از جبرهايى است که دست و پاى آنها را بسته است. به امید اینکه سرانجام زمینۀ «انتخابات آزاد» برای انسانهای آزاديخـواه و مردمسالار و کثرت گـرا در ایران فراهم شود، زمینه ای که با وجود نظام ولایت مطلقه امری دشوار و محال مینماید.
به «مراحل بعـدى» کسانیکه ميتوانند «نامزد انتخاباتی» در نظام ولایت مطلقه شوند مي پردازيم، تا هر چه روشن گردد که بالاخره چه کسانی ميتوانند در اين نظام سرکوبگر به مراکز و سمتهای استبدادی دست پیدا کنند و آلت دست ولى مطلقه گردند:
ب- مراحل تاٴييد شدن نامزدها در نظام ولایت مطلقه (مراحلی که در قانون اساسى نظام ولایت مطلقه و در قوانين انتخاباتى آن تصريح شده اند): يک نامزد انتخاباتی «در هر نوع انتخاباتی»، اعم از ریاست جمهوری و نمایندگی برای مجالس ولایت مطلقه، علاوه برهمهٴ شروط ذکرشده، قبل از هر چیز نيازمند گرفتن «تأییدیه» از وزارت داخلی و وزارت اطلاعات (واواک) است. بگذریم از دیگر مراکز رسمی و غیر رسمی استبدادی، که در این رابطه و در هر امر دیگری دخالت میکنند. دومین جایی که یک نامزد انتخاباتی، در همۀ نمایشات استبدادی، محتاج عبور از آنست و باید «تأٴييديۀ» آن را بدست آورد، شوراى نگهبان استبداد است، نهادی که اعضاى همه کاره اش (فقهاى۶ نفره) مستقيماً از طرف ولى مطلقهٴ نظام تعيين ميشوند. و طبعا کسانی از شوراى نگهبانِ استبداد تاٴييديه ميگيرند که علاوه بر سابقهٴ طولانى در سرسپردگى به نظام ولایت مطلقه و ولى مطلقه اش، اين آمادگى را داشته باشند که راه سر سپردگى و نوکرصفتى را نسبت به ولى مطلقه و نظام اش ادامه دهند. و اين تاٴييديه که به «نظارت استصوابى» شهرت دارد، همگان در جریان آن قرار دارند، و شوراى نگهبان استبــداد نیز بى آشکارا برده منشى خود را در مقابل ولى مطلقه به اثبات رسانده است. سومین تاٴييديه که براى احراز مقام رياست جمهورى ضروری است، «امضـاى ولى مطلقه» است، که بدون آن، امکان رسيدن به رياست جمهورى وجود ندارد. بعبارت واضحتر، اگر نامزدى همهٴ شروط نظام استبدادى را دارا باشد و تاٴييديهٴ شوراى نگهبان استبداد را هم بدست آورده باشد و «کل آراى مردم» را هم از آن خود ساخته باشد، باز هم بدون امضاء و تاٴييديهٴ ولی مطلقهٴ نظام، امکان رسيدن به رياست جمهورى را نخواهد داشت. اما «موانع ریاست جمهوری» در نظام ولایت مطلقه به اينجا هم ختم نمي شود، و بعد از وصول به رياست جمهورى نيز، علاوه بر اختيارات محدود و قرار گرفتن زير نظارت ولی مطلقه، امکان «رأی عدم کفايت» از طرف مجلس استبدادى را نیز جلو پاى خود دارد، و با کوچکترين تخطى از اوامر و علايق ولی مطلقه به مجلس نمایندگان استبداد احضار شده و عدم کفايتش به تصويب مي رسد!! ، و سرانجام نیز از دادگاههاى رنگارنگ نظام ولایت مطلقه سر در مى آورد و به دستور ولی مطلقه مجازات می شود. بگذریم از اینکه وضع نمایندگان مجلس استبدادی از اینهم بدتر است و هرچه در مجلس ولایت فقیهی تصویب میشود، باید توسط شورای نگهبان استبداد تأیید شود، تا وجهۀ قانونی پیدا کند. بنابراین، بدون کوچکترين ابهامی، مشخص و معلوم است که همۀ آنهایی که در نظام ولایت مطلقه و در هر انتخاباتی برای رأی گرفتن به مردم معرفى مي شوند، دقيقاً نامزدها و عُمال نظام استبدادى ولایت مطلقه مبیاشند، و مردم بیچاره «تنها و تنها» در برابر چنین کسانی قرار دارند و «غیر آنها» کلا سرکوب و حذف شده اند.
حال اگر مردم ایران، در راٴى گيریهای استبدادی شرکت کنند، قطعاً به نامزدهاى نظام ولایت مطلقه راٴى داده اند، چرا که شخص و کسى ديگر را در برابر خود ندارند، تا بدان راٴى بدهند، همچنانکه اگر مردم در نمايشات استبدادى و راٴى گيریهای يک طرفه (که مردم و آراى آنها کلاً ناديده گرفته شده) شرکت نکنند، این بدین معناست که مردم به نظام ولایت مطلقه و نامزدها و عمالش راٴى نداده اند و خود به خود «تحريم نمایشات استبدادى» متحقق میشود. و حق هم اينست که مردم با «عدم شرکت» در اين نمايشات استبدادى، به استمرار نظام استبدادى ولایت مطلقه «نه» بگويند و زمينه هاى «آزادى و مردمسالارى و کثرتگرايى» را در مملکت استبداد زدۀ ایران فراهم سازند. البته نظام استبدادى ولایت مطلقه از بيم قرار گرفتن در برابر يک تحريم مردم، به انواع حيله ها متوسل میشود، و اکنون کارش بجايى رسيده که میخواهد عمال خودش را «مخالف خودش» جلوه دهد، و به اصطلاح میخواهد مخالفانش را «داخلی و خودی» نماید! ، بدین قصد که در آن صورت و با «ایجاد احزاب و معترضین ساختگی»، مردم نیز یا به نظام ولایت مطلقه رأی میدهند، که چه بهتر! و یا به منتقدین این نظام، که خودی و بخشی از نظام ولایت مطلقه میباشند. و در این راستا حتی بعضی ها را برای نامزدی رد میکنند، تا محبوبیتی بدست آورند، اما در مراحل نهایی آنها را تأیید مینمایند، مثل برخوردی که با مدعیان کذاب بازسازى نظام ولایت مطلقه می کنند، که در طرفداران رفسنجانی و خاتمى و کروبی تجلی پیدا کرده اند. اينست که «موضع گيرى مردم» و «هوشيارى مردم» و «عدم شرکت مردم» در نمايشات استبدادى را بايد از «نگرانى عميق و گستردهٴ» نظام استبدادى دريافت کرد، زيرا صاحبان نظام ولایت مطلقه خوب میدانند که نظام جنايتکار وسرکوبگرشان چقدر مورد تنفر مردم ايران است، و اميد مي رود که مردم ايران به استبداديان ولایت مطلقه اثبات کنند که بيش از اين نميتوانند به شيوهٴ قمعى وسرکوبگرانه و استبدادى حکومت نمایند.
اما افراد و اقشار و جریانات و کسانی که معمولا در نمایشان نظام استبدادى ولایت مطلقه شرکت کنند، صرف نظر از فکر و عقیده و خط شان، به طور کلی و عنوان وار از این قرار هستند:
١- مجبــورين، يعنى آنهايى که چاره اى جز شرکت در نمايشات استبدادى ندارند، و عليرغم ميل و عقيدهٴ خود به ناچار در آن شرکت ميکنند، مثل شرکت مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزشی در تظاهرات خیابانی، که به زور به خیابانها آورده میشوند. و اين کسان عبارتند از: الف- کساني که مى ترسند از حقوق شخصى محروم شوند، مثل کارمندان و موظفین دولتی، که می ترسند از کار اخراج شوند ، ب- دانش آموزانی که می ترسند در دانشگاهها تأیید نشوند و دانشجويانی که نگرانند استخـدام نگردند. ج- افرادی که در نيروهاى مسلح کار ميکنند و با شرکت نکردن و راٴى ندادن از سرنوشت خود نگران ميشوند. د- همچنين اين مجبورها عبارتند از گروهها و جريانات سیاسی که در داخل و تحت سلطهٴ نظام استبدادی هستند، و با وجود ضربات واردشده به آنها باز نه تنها خود شرکت ميکنند، بلکه مردم را هم به شرکت در انتخابات استبدادى دعوت ميکنند، و با تحريم نمایشات استبدادى، نگران آنند که دچار «سرنوشت فروهرها» شوند. لازم بذکر است که فرق اساسى داريوش فروهر با جريانات مختلف داخلی و مخالف در مناطق مرکزی و در مناطق دیگر و در چهارگوشۀ ایران و خاصتا در میان اهل سنت، اين بود که او هميشه نمايشات و راٴى گيريهاى نظام ولایت مطلقه را تحريم می کرد و ايشان هميشه خواستار همه پرسى و انتخابات در رابطه با نوع نظام و حکومت بود، که سرانجام نیز نظام قاتل و سرکوبگر ولایت مطلقه او و همسرش را طبق روش «النَّصرُ بالرُعب» قطعه قطعه کردند.
٢- بى تفاوتهاى بی خاصيت، که به دليل فقر و عقب ماندگى و بی توجهی به سرنوشت دین و ملک و ملت، دنيا را به بازى گرفته و براى آنها فرقى بين يک نظام استبدادى و مردمسالار وجود ندارد، و تنها به امور خيلى پايين زندگى مشغول هستند. و اين دسته احياناً و بنابر موقعيتى که در آن قرار دارند در نمايشات نظام استبدادى، که تحت عنوان انتخابات آنها را اجراء ميکند، شرکت مى کنند.
٣- از دنيــا بى خبــران، که اينها نه به دليل بى تفاوتى و بى خاصيتى، بل به دليل اينکه واقعاً معلومات کافى از دنيا و دين و مملکت و .... ندارند، ميتوانند جذب حيله ها و راٴى گيريهاى نظام استبدادى شوند، و گاهاً نيز واقعاً فريب شعارهاى نامزدها و عمال نظام ولایت مطلقه ميخورند، و همين است که نامزدها و عمال نظام استبدادى، خود را در بسیاری از راٴى گيري ها مستقل و جدا از نظام استبدادى معرفى ميکنند، و اين مظلومان بي خبر، در غياب جريانات و احزاب و سازمانهاى فکرى - سياسى، به شکار استبداديان سرکوبگر درمي آيند.
۴- پيروان ولايت مطلقه، که دو دسته اند: دستهٴ اول آنهايى هستند که وابسته به نظام استبدادى ولایت مطلقه میباشند و سران و رؤسا و مسئولان و عمال نظام استبدادی را تشکيل ميدهند، و اينها همان گردانندگان نظام ولایت مطلقه و عامل سرکوب و جنايات نظام استبدادی هستند. اين طيف براى حفظ قدرت و منافع نامشروع و بى پايانى که در سايهٴ نظام ولایت مطلقه کسب کرده و مي کنند، مثل همۀ مستبدین و استعمارگران دنیا، در نمايشات و راٴى گيري هاى استبدادى شرکت ميکنند، و همچنین سعى ميکنند که با هزار حيله و ترفند و با زور و تهديد و تطمیع، مردم را هم وادار به شرکت نمايند. دستهٴ دوم آنهايى هستند که به ولايت مطلقهٴ فقيه معتقد هستند، که الحق بايد آنها را «بیچاره ترين مردمان» بحساب آورد، مردمانى که چاره اى جز رشد و تکامل عقلى و علمى ندارند، اما اين دسته در ايران امروز بسيار اندک هستند. و طبعا اين دسته نیز در انتخابات استبدادى شرکت ميکنند.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران، بنابر واقعيات بديهى و اصول ذکر شده در اين تحليل، که ميتواند مورد تاٴييد همهٴ منصفين و همهٴ آزاديخواهان و مسلمين باشد، همۀ نمایشات و رأی گیریهای استبدادی و حیله گرانۀ نظام ولایت مطلقه را که «زیر نام انتخابات» و تحت سلطهٴ این نظام استبدادی برگزار و به اجراء در مى آيند، قاطعانه تحريم ميکند و آنها را باطل اعلام میدارد. و از این جهت از همهٴ مردم ايران دعوت ميکند که اين نمايشات استبدادى را قاطعانه تحريم نمايند و نظام استبدادى ولایت مطلقه را بى راٴى و رسوا سازند، و با تحريم و عدم شرکت خود در راٴى گيریهای استبدادى، به استمرار حاکميت نظام استبدادى «نه» بگويند و بدین طریق رشد و بلوغ خود را اثبات نمایند و به وظيفهٴ انسانى و اسلامى خود که «نه گفتن» به ظلم و ظالمان و نفى نظام استبدادى است عمل کنند. و از ديدگاه سماء شرکت در انتخابات نظام استبدادى، گناهى بزرگ و به مثابۀ تاٴييد استمرار نظام استبدادى و در واقع ناديده گرفتن اصول اسلاميت و پشت پا زدن به هدف بعثت پيامبران یعنی «آزادی از چنگ سلطه گران» است. و در رابطه با کسانيکه در داخل و خارج مملکت در نمایشات انتخاباتی نظام ولایت مطلقه شرکت ميکنند بايد گفت: چنين کسان و جرياناتى، بدون شک و شبهه اسير جبرها و حيله هاى استعمار و امپرياليسم و نظام استبدادى ولایت مطلقه بوده و یا نگران انتقام و عکس العمل خشونت بار آن ميباشند، و شرکت اين افراد و گروهها و جريانات، ناشى از درک سياسى آنها نيست، بلکه ناشى از جبرهايى است که دست و پاى آنها را بسته است. به امید اینکه سرانجام زمینۀ «انتخابات آزاد» برای انسانهای آزاديخـواه و مردمسالار و کثرت گـرا در ایران فراهم شود، زمینه ای که با وجود نظام ولایت مطلقه امری دشوار و محال مینماید.
ســازمان مــوحد ين آزاديخــواه ايــران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر