فرنگیس محبی
mohebbi@radiozamaneh.com
شهر خودکشی، نامی است که رسانههای بریتانیا به شهر کوچک بریجند در جنوب استان ویلز دادهاند. میزان غیرعادی خودکشیهای چند ماه اخیر در میان جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله در این شهر، که به ۱۷ نفر رسیده است، سوالات زیادی را دربارهی علتهای احتمالی این خودکشیها مطرح کرده است.
مقامات پلیس استان ویلز، تاکید میکنند که تاکنون نشانهای از ارتباط میان خودکشی این ۱۷ جوان، بدست نیاوردهاند. اما این واقعیت که در شهر کوچک بریجند، هر یک از این جوانان بهنوعی با یکدیگر آشنایی داشتهاند، و دوتن آنها از یک خانواده بوده؛ بر این نظر قوت بخشیده که این ۱۷ جوان با الهام از یکدیگر، دست به خودکشی زدهاند. اما روانشناسان، علت خودکشی این جوانان را چگونه توجیه میکنند؟ دکتر فریبا ناطق، روانشناس در لندن میگوید:
این پدیدهی بخصوص که در جنوب استان ویلز اتفاق افتاده، چیزی است که واقعاً هنوز به یک نتیجهی مشخصی نرسیده و نتوانستهاند دلیل آن را پیدا کنند و این موضوع همچنان درحال تحقیق است. ولی یکی از چیزهایی که به ذهن آنها میرسد، تا آنجا که من در اخبار شنیدم این است که چند نفر از این جوانان، همدیگر را میشناختند. و یکی از دلایل دیگر اینکه میگویند بهخاطر استفاده از کامپیوتر و اینترنت بوده و کلاً بحث خودکشی بین این جوانان میشد و حالت رمانتیکی به خودکشی دادند. مثل اینکه چیز خیلی جالبی باشد و نه بصورت وحشتناکی که واقعاً هست و ناراحتی که برای تمام فامیل ایجاد میکند. آنها به این صورت نگاه نمیکردند و با همدیگر صحبت نمیکردند. فقط به این شکل نگاه می کردند که چقدر چیز خوب و رمانتیکی است. البته این نظر بعضی از کسانی است که میخواهند این مساله را باز کنند و صحبت کنند، ولی کلا به نظر من اشکالات روحی و روانی در میان جوانان و کلا در همهی مردم، خیلی ریشههای عمیقتری دارد.
شهر خودکشی، نامی است که رسانههای بریتانیا به شهر کوچک بریجند در جنوب استان ویلز دادهاند. میزان غیرعادی خودکشیهای چند ماه اخیر در میان جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله در این شهر، که به ۱۷ نفر رسیده است، سوالات زیادی را دربارهی علتهای احتمالی این خودکشیها مطرح کرده است.
مقامات پلیس استان ویلز، تاکید میکنند که تاکنون نشانهای از ارتباط میان خودکشی این ۱۷ جوان، بدست نیاوردهاند. اما این واقعیت که در شهر کوچک بریجند، هر یک از این جوانان بهنوعی با یکدیگر آشنایی داشتهاند، و دوتن آنها از یک خانواده بوده؛ بر این نظر قوت بخشیده که این ۱۷ جوان با الهام از یکدیگر، دست به خودکشی زدهاند. اما روانشناسان، علت خودکشی این جوانان را چگونه توجیه میکنند؟ دکتر فریبا ناطق، روانشناس در لندن میگوید:
این پدیدهی بخصوص که در جنوب استان ویلز اتفاق افتاده، چیزی است که واقعاً هنوز به یک نتیجهی مشخصی نرسیده و نتوانستهاند دلیل آن را پیدا کنند و این موضوع همچنان درحال تحقیق است. ولی یکی از چیزهایی که به ذهن آنها میرسد، تا آنجا که من در اخبار شنیدم این است که چند نفر از این جوانان، همدیگر را میشناختند. و یکی از دلایل دیگر اینکه میگویند بهخاطر استفاده از کامپیوتر و اینترنت بوده و کلاً بحث خودکشی بین این جوانان میشد و حالت رمانتیکی به خودکشی دادند. مثل اینکه چیز خیلی جالبی باشد و نه بصورت وحشتناکی که واقعاً هست و ناراحتی که برای تمام فامیل ایجاد میکند. آنها به این صورت نگاه نمیکردند و با همدیگر صحبت نمیکردند. فقط به این شکل نگاه می کردند که چقدر چیز خوب و رمانتیکی است. البته این نظر بعضی از کسانی است که میخواهند این مساله را باز کنند و صحبت کنند، ولی کلا به نظر من اشکالات روحی و روانی در میان جوانان و کلا در همهی مردم، خیلی ریشههای عمیقتری دارد.
تا چه حد به نظر شما احتمال دارد که این افراد گروهی تصمیم گرفته باشند؟البته حالا سعی میکنند که نگویند اینها یک (فرقه، Cult) گروه بودند ولی امکانش هست. اینها همدیگر را میشناختند و یک گروه دوست بودند. بعضی وقتها این جوانان خیلی آنی تصمیم میگیرند و در این سن، دنبالهرو هستند. همانطور که عرض کردم بعضی وقتها یک گروه جوان، با همدیگر قرار میگذارند و تصمیم میگیرند که همه با هم، دسته جمعی خودکشی کنند و هر کدامشان که اینکار را نکنند و یا بگوید نه، مثلا ًنمیخواهم، طردش میکنند و میگویند که تو ترسو هستی.
خلاصه در این سن، بچهها هنوز از نظر رشد فکری، عقلانیت و منطق خوب رشد نکردهاند. هنوز نمیتوانند خوب موضوعات را برای خودشان توجیه کنند و تصمیمهایشان خیلی از روی احساس است. ولی داشتن یک کانون گرم و نزدیک خانوادگی در این موارد خیلی مهم است. ببینید! شما اگر از بچگی و از سن خیلی کم، بچه را عادت بدهید که در وهلهی اول، حرفش را با پدر و مادرش بزند و به او این اتکا به نفس را داده باشید که برای خودش فکر بکند و بگوید نه؛ این مشکلات کمتر پیش میآید. این پدر و مادرها، خیلی وقتها بچهها را که بزرگ میکنند، دوست ندارند که نه بشنوند، بچه وقتی میگوید نه، تنبیهاش میکنند.
در صورتیکه بچه باید کاملاً خودش اجازهی گفتن آری و نه را داشته باشد و این اتکا را باید پیدا کند که وقتی کمی بزرگتر شد، اگر چیزی را دوست ندارد، بتواند به دیگران هم بگوید نه. مثلاً بچه میرود به پارتی، میبیند همه دارند مواد مخدر میکشند. اگر از بچگی به او یاد داده باشید که هر کاری که دیگران میکنند، تو نباید از خودت ارادهای داشته باشی و نتوانی نه بگویی؛ این بچه هر کاری که دیگران میکنند، انجام میدهد. ولی اگر که به او اتکا به نفس داده باشند، تصمیمگیری را به او یاد داده باشند، در این مرحله تصمیم میگیرد و میگوید نه. این خیلی مهم است و اینکه از بچگی به او یاد بدهند که اگر کاری کرده باشد، بتواند حرفش را بزند و ترس از تنبیه نداشته باشد. نمیگویم که بچه را نباید هیچ وقت تنبیه کرد و نمیگویم فقط والدین باید رفیق بچهشان باشند. نباید با بچهی خودشان فقط رفیق باشند، ولی باید آنقدر با او رفاقت داشته باشند و آنقدر نزدیک باشند تا بچه حرف خود را با پدر و مادر بزند و پدر و مادر هم حرف خود را به بچه بزنند، تا آن حدی که بچه بتواند بفهمد.
بسیاری از اهالی بریجند از رسانههای گروهی خرده میگیرند و میگویند که مطبوعات، رادیو و تلویزیون و سایتهای اینترنتی، با تبلیغات بیش از حد، بزرگنمایی و زرق و برق دادن به این خودکشیها، جوانان را در این راه تشویق میکنند. اما این خودکشیها سوال کلیتری را هم مطرح کرده که چرا خودکشی در جهان رو به افزایش است. تا حدی که بسیاری از دولتها، از جمله دولت محلی ولز برای مقابله با این پدیده، طرحهای ویژهای به مرحلهی اجرا گذاشتهاند و نهادهای بینالمللی روز خاصی را در سال به نام روز مبارزه با خودکشی نامیدهاند. دکتر پرویز پرتوی، متخصص روانپزشکی در بیمارستان پراسپکت پارک انگلیس میگوید:
پدیدهی خودکشی در بین جوانان، اخیراً بسیار افزایش پیدا کرده و تعداد آن حتی در کشورهای متمدن بیشتر شده است. علت خودکشی در اساس به علت بیماری افسردگی است و متاسفانه گاهی اوقات در جوانان، بیماری افسردگی وقتی بوجود میآید بطور شدیدی پیشرفت میکند و منجر به خودکشی میشود. بیشتر به علت اینکه در جوانها، احساس بیماری افسردگی کمتر است، اینها متوجه بیماری افسردگی نمیشوند ولی متوجه بیارزشی زندگی میشوند و میخواهند خودشان را بکشند.
فکر میکنید به چه دلیلی در این سن احساس میکنند زندگی بیارزش است؟ چه عواملی باعث میشود که این افکار در مغز آنها پرورش پیدا بکند؟من تصور میکنم به علت اثر رسانه و همینطور به علت تغییرات شدیدی است که در کشورهای پیشرفته در رابطهی بین پدر و مادر و فرزند، بوجود آمده. به همین دلیل احتمال بیماری افسردگی در نسل جوان افزایش شدیدی پیدا کرده است. همانطوری که میدانید براساس تئوری اولیه زیگموند فروید و تغییرات بعدی این تئوری، شخصیت افراد مربوط میشود به روابط آنها با پدر و مادرشان. ولی متاسفانه در سالهای اخیر به علت افزایش فعالیت تمام افراد خانواده در کارهای مختلف و همینطور وجود رسانه، رسانه تاثیر زیادی بر آنها میگذارد و ارتباط آنها با پدر و مادر خیلی خیلی محدود شده است. پدر و مادر، اکثراً مشغول کار هستند. بچههای کوچک اکثراً مقابل تلویزیون مینشینند و یا اینکه با رسانه سروکار دارند و در نتیجه شانس خودکشی یا شانس افسردگی افزایش پیدا کرده است.
پدر و مادرها باید سعی بکنند حتیالمقدور بیشتر اوقات را با بچهی خود باشند و خیلی ارتباط نزدیک داشته باشند تا در بوجود آمدن شخصیت آن بچه موثر باشند. در نتیجه آن شخصیتی که بوجود میآید وقتی آسیبپذیر نباشد، خودکشی خیلی کمتر خواهد شد انشاءالله.
ببینید در رابطه با همین مدیا و رسانههای خبری که شما الان اشاره کردید، نظر شما در مورد تاثیر نوع خبر دادن رسانههای خبری چیست که بعضی معتقدند بر افزایش این خودکشیها، تاثیر گذاشته است. یعنی به نوعی بزرگ جلوه دادن این خودکشیها از سوی رسانهها موثر بوده است؟بله. من تصور میکنم که در این موارد، مدیا موثر بوده، ولی اگر کمی به عقب برگردیم و نگاه بکنیم ببینیم چطوری شخصیت یک نفر تشکیل میشود؛ شاید مثلاً ۲۰ یا ۳۰ سال قبل، افراد شخصیتهای بسیار بسیار متفاوتی داشتند. به دلیل اینکه همه با پدر و مادرشان ارتباط خیلی خیلی مستقیمی داشتند. پدر و مادرها با همدیگر متفاوت بودند، لذا شخصیتها متفاوت بودو در نتیجه یک شخصیت یکنواخت بوجود نمیآمد.
ولی الان ارتباطات فوقالعاده شدید بچهها با مدیا در سنین کودکی که شخصیت در حال شکل گیری است، باعث شده که شخصیتها بسیار با هم مساوی و شبیه به هم بشود و این خطرات بسیار بسیار زیادی به همراه دارد. هم از نظر خودکشی، هم از نظر آدمکشی و موارد دیگر بدرفتاری. اینها تماماً مربوط میشود به مساوی بودن شخصیتها یا مساوی شدن شخصیتها. اگر همه این عوامل را در نظربگیریم میبینیم که زندگی در آینده بسیار مشکل خواهد شد. به نظر من بایستی یک نگاه خیلی خیلی دقیقی به کل مدیا بشود. در غیر اینصورت من، پیش بینی میکنم که اوضاع روانی تمام ملل دنیا تغییر بکند و هی مشکلات بعد از مشکلات، بوجود بیاید.
از ۱۷ نفری که در این شهر خودشان را کشتند، ۱۱ نفر آنها پسر بودند. چرا فکر میکنید خودکشی مابین پسران جوان تا این حد دارد گسترش پیدا میکند؟این یک اصل شناخته شده در روانپزشکی است که بیماری افسردگی در مردها، همیشه شدیدتر از بیماری افسردگی در بانوان است. بانوان، بیشتر بیماری افسردگی را بیان میکنند و در نتیجه همه میفهمند و دنبال کمک میروند. در مردها معمولاً بیماری افسردگی واقعی که ما به آن میگوییم (Typical Depressive Illness) وقتی بوجود میآید، آنها در خودشان نگه میدارند و سعی میکنند دنبال کمک نروند. سعی میکنند که معالجه نخواهند و به همین علت است که خیلی بیشتر به خودکشی مبتلا میشوند.
با وجود تمام تلاشهایی که از سوی روانشناسان، روانپزشکان و جامعهشناسان برای توجیه افزایش میزان خودکشی در جهان و علتهای آن میشود؛ مردم بریجند و بطور کلی مردم بریتانیا به دنبال پاسخی برای این سوال هستند که چرا شهر گمنامی در استان ویلز، که ظاهراً تفاوت عمدهای هم با شهرهای اطراف خود ندارد، تبدیل به شهر خودکشی شده است.
Farangis MohebbiBridgend Suicides
خلاصه در این سن، بچهها هنوز از نظر رشد فکری، عقلانیت و منطق خوب رشد نکردهاند. هنوز نمیتوانند خوب موضوعات را برای خودشان توجیه کنند و تصمیمهایشان خیلی از روی احساس است. ولی داشتن یک کانون گرم و نزدیک خانوادگی در این موارد خیلی مهم است. ببینید! شما اگر از بچگی و از سن خیلی کم، بچه را عادت بدهید که در وهلهی اول، حرفش را با پدر و مادرش بزند و به او این اتکا به نفس را داده باشید که برای خودش فکر بکند و بگوید نه؛ این مشکلات کمتر پیش میآید. این پدر و مادرها، خیلی وقتها بچهها را که بزرگ میکنند، دوست ندارند که نه بشنوند، بچه وقتی میگوید نه، تنبیهاش میکنند.
در صورتیکه بچه باید کاملاً خودش اجازهی گفتن آری و نه را داشته باشد و این اتکا را باید پیدا کند که وقتی کمی بزرگتر شد، اگر چیزی را دوست ندارد، بتواند به دیگران هم بگوید نه. مثلاً بچه میرود به پارتی، میبیند همه دارند مواد مخدر میکشند. اگر از بچگی به او یاد داده باشید که هر کاری که دیگران میکنند، تو نباید از خودت ارادهای داشته باشی و نتوانی نه بگویی؛ این بچه هر کاری که دیگران میکنند، انجام میدهد. ولی اگر که به او اتکا به نفس داده باشند، تصمیمگیری را به او یاد داده باشند، در این مرحله تصمیم میگیرد و میگوید نه. این خیلی مهم است و اینکه از بچگی به او یاد بدهند که اگر کاری کرده باشد، بتواند حرفش را بزند و ترس از تنبیه نداشته باشد. نمیگویم که بچه را نباید هیچ وقت تنبیه کرد و نمیگویم فقط والدین باید رفیق بچهشان باشند. نباید با بچهی خودشان فقط رفیق باشند، ولی باید آنقدر با او رفاقت داشته باشند و آنقدر نزدیک باشند تا بچه حرف خود را با پدر و مادر بزند و پدر و مادر هم حرف خود را به بچه بزنند، تا آن حدی که بچه بتواند بفهمد.
بسیاری از اهالی بریجند از رسانههای گروهی خرده میگیرند و میگویند که مطبوعات، رادیو و تلویزیون و سایتهای اینترنتی، با تبلیغات بیش از حد، بزرگنمایی و زرق و برق دادن به این خودکشیها، جوانان را در این راه تشویق میکنند. اما این خودکشیها سوال کلیتری را هم مطرح کرده که چرا خودکشی در جهان رو به افزایش است. تا حدی که بسیاری از دولتها، از جمله دولت محلی ولز برای مقابله با این پدیده، طرحهای ویژهای به مرحلهی اجرا گذاشتهاند و نهادهای بینالمللی روز خاصی را در سال به نام روز مبارزه با خودکشی نامیدهاند. دکتر پرویز پرتوی، متخصص روانپزشکی در بیمارستان پراسپکت پارک انگلیس میگوید:
پدیدهی خودکشی در بین جوانان، اخیراً بسیار افزایش پیدا کرده و تعداد آن حتی در کشورهای متمدن بیشتر شده است. علت خودکشی در اساس به علت بیماری افسردگی است و متاسفانه گاهی اوقات در جوانان، بیماری افسردگی وقتی بوجود میآید بطور شدیدی پیشرفت میکند و منجر به خودکشی میشود. بیشتر به علت اینکه در جوانها، احساس بیماری افسردگی کمتر است، اینها متوجه بیماری افسردگی نمیشوند ولی متوجه بیارزشی زندگی میشوند و میخواهند خودشان را بکشند.
فکر میکنید به چه دلیلی در این سن احساس میکنند زندگی بیارزش است؟ چه عواملی باعث میشود که این افکار در مغز آنها پرورش پیدا بکند؟من تصور میکنم به علت اثر رسانه و همینطور به علت تغییرات شدیدی است که در کشورهای پیشرفته در رابطهی بین پدر و مادر و فرزند، بوجود آمده. به همین دلیل احتمال بیماری افسردگی در نسل جوان افزایش شدیدی پیدا کرده است. همانطوری که میدانید براساس تئوری اولیه زیگموند فروید و تغییرات بعدی این تئوری، شخصیت افراد مربوط میشود به روابط آنها با پدر و مادرشان. ولی متاسفانه در سالهای اخیر به علت افزایش فعالیت تمام افراد خانواده در کارهای مختلف و همینطور وجود رسانه، رسانه تاثیر زیادی بر آنها میگذارد و ارتباط آنها با پدر و مادر خیلی خیلی محدود شده است. پدر و مادر، اکثراً مشغول کار هستند. بچههای کوچک اکثراً مقابل تلویزیون مینشینند و یا اینکه با رسانه سروکار دارند و در نتیجه شانس خودکشی یا شانس افسردگی افزایش پیدا کرده است.
پدر و مادرها باید سعی بکنند حتیالمقدور بیشتر اوقات را با بچهی خود باشند و خیلی ارتباط نزدیک داشته باشند تا در بوجود آمدن شخصیت آن بچه موثر باشند. در نتیجه آن شخصیتی که بوجود میآید وقتی آسیبپذیر نباشد، خودکشی خیلی کمتر خواهد شد انشاءالله.
ببینید در رابطه با همین مدیا و رسانههای خبری که شما الان اشاره کردید، نظر شما در مورد تاثیر نوع خبر دادن رسانههای خبری چیست که بعضی معتقدند بر افزایش این خودکشیها، تاثیر گذاشته است. یعنی به نوعی بزرگ جلوه دادن این خودکشیها از سوی رسانهها موثر بوده است؟بله. من تصور میکنم که در این موارد، مدیا موثر بوده، ولی اگر کمی به عقب برگردیم و نگاه بکنیم ببینیم چطوری شخصیت یک نفر تشکیل میشود؛ شاید مثلاً ۲۰ یا ۳۰ سال قبل، افراد شخصیتهای بسیار بسیار متفاوتی داشتند. به دلیل اینکه همه با پدر و مادرشان ارتباط خیلی خیلی مستقیمی داشتند. پدر و مادرها با همدیگر متفاوت بودند، لذا شخصیتها متفاوت بودو در نتیجه یک شخصیت یکنواخت بوجود نمیآمد.
ولی الان ارتباطات فوقالعاده شدید بچهها با مدیا در سنین کودکی که شخصیت در حال شکل گیری است، باعث شده که شخصیتها بسیار با هم مساوی و شبیه به هم بشود و این خطرات بسیار بسیار زیادی به همراه دارد. هم از نظر خودکشی، هم از نظر آدمکشی و موارد دیگر بدرفتاری. اینها تماماً مربوط میشود به مساوی بودن شخصیتها یا مساوی شدن شخصیتها. اگر همه این عوامل را در نظربگیریم میبینیم که زندگی در آینده بسیار مشکل خواهد شد. به نظر من بایستی یک نگاه خیلی خیلی دقیقی به کل مدیا بشود. در غیر اینصورت من، پیش بینی میکنم که اوضاع روانی تمام ملل دنیا تغییر بکند و هی مشکلات بعد از مشکلات، بوجود بیاید.
از ۱۷ نفری که در این شهر خودشان را کشتند، ۱۱ نفر آنها پسر بودند. چرا فکر میکنید خودکشی مابین پسران جوان تا این حد دارد گسترش پیدا میکند؟این یک اصل شناخته شده در روانپزشکی است که بیماری افسردگی در مردها، همیشه شدیدتر از بیماری افسردگی در بانوان است. بانوان، بیشتر بیماری افسردگی را بیان میکنند و در نتیجه همه میفهمند و دنبال کمک میروند. در مردها معمولاً بیماری افسردگی واقعی که ما به آن میگوییم (Typical Depressive Illness) وقتی بوجود میآید، آنها در خودشان نگه میدارند و سعی میکنند دنبال کمک نروند. سعی میکنند که معالجه نخواهند و به همین علت است که خیلی بیشتر به خودکشی مبتلا میشوند.
با وجود تمام تلاشهایی که از سوی روانشناسان، روانپزشکان و جامعهشناسان برای توجیه افزایش میزان خودکشی در جهان و علتهای آن میشود؛ مردم بریجند و بطور کلی مردم بریتانیا به دنبال پاسخی برای این سوال هستند که چرا شهر گمنامی در استان ویلز، که ظاهراً تفاوت عمدهای هم با شهرهای اطراف خود ندارد، تبدیل به شهر خودکشی شده است.
Farangis MohebbiBridgend Suicides
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر