صعود بسوی سقوط
چند روزی تا انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نمانده انتخاباتی که شاید بتوان گفت طی این سی سال از حساسیت ویژه ایی برخوردار بوده و هست . از یک سو اوضاع بسیار بد خارجی کشور و تصویب قطعنامه های متعدد تحریمی علیه ایران و از طرفی اوضاع داخلی که بیشتر به یک پازل بهم ریخته می ماند ( چرا که هیچ کس سر جای خود نیست مثلا آخوندی که در مسجد باید روضه بخواند صحبت از راه اندازی راکتور اتمی می نماید و بسیجی که سطح سوادش در حد خواند نوشتن است طرح عمرانی اجرا میکند ٬ نان ٬ کپسول گاز و بنزین سهمیه بندی شده ٬ کارمندان دولت فقط می توان گفت زنده اند ٬ چرا که بر اثر مشکلات فراوان معیشتی و قرض هایی که اقساطشان تا تا پایان عمر و حتی بعد از مرگشان ادامه دارد از وجودشان چیزی جز پوستی بر استخوان نمانده ٬ مردم عادی نیز طی این سی سال و خصوصا دو سال اخیر وضع بهتری ندارند فعالین حقوق بشر هم که هر صدا یا فریادی از آنان به شدیدترین و بیرحمانه ترین صورت سرکوب و خفه می گردد و ایران سردمدار اعدام جهان گشته است .خلاصه اینکه مشکلات مادی از یک طرف و جو اختناق و خفقان از طرف دیگر دست به دست هم داده و باعث ایجا د موجی از نارضایتی در مردم گشته مردمی که از ترس جان نمی توانند صحبت کنند و شاید با عدم شرکت در انتصابات هشتم فریاد در حنجره مانده و بغض فرو خوردشان را بنمایش بگذارند .
اوضاع فوق شمه کوچکی از دریای مشکلات مردم ایران است ٬ مردمی که در یکی از غنی ترین و ثروتمندترین کشورهای جهان ساکنند ٬ اما آرزو می نمایند ای کاش بجای اینکه ایرانی بدنیا آمدند لبنانی ٬ ونزوئلایی و عراقی بودند چرا که در آن صورت شاید بهره ایی از ثروت ایران می بردند و با تمام وجود معنای نفت بشکه ایی صد دلار را می دانستند و شاید در آن صورت نفت سر سفره شان می آمد.
وضع مردم بلوچستان نیز جدا از وضع مردم کشور نیست ٬ اما تنها چیزی که باعث تفاوت فاحش بین این دو میگردد عملکرد تبعیض آمیز و منفی مسئولان استان است بطوریکه اگر در یک رده بندی بخواهیم عملکرد مسئولان کلان کشوری را در رده بندی بد قرار دهیم عملکرد مسئولان عمدتا زابلی سیستان و بلوچستان را می توان بدتر و یا بهتر بگویم وحشیانه و وحشتناک دانست .
بعنوان نمونه حسینعلی شهریاری نماینده مجلس ( که دوباره نیز کاندید گشته ) طی این چهار سال چه کرده جز اینکه با پا فشاری او دهمرده تندرو و متعصب بر منصب استانداری تکیه زد و با کشاندن بودجه به سمت زابل و فرماندار نمودن بسیجی بی ترمز نوری در زاهدان و هزاران کار دیگر عملا شمشیر را از رو بست و چه ها که نکرد .
آیا جز این است که با عملکرد منفی این به اصطلاح نماینده آخوند نکونام با اختیارات فراوان به استان اعزام گشت تا در سایه احکام قضایی در دادگاه های زیر زمینی و مستقلش هزاران بلوچ بدون داشتن وکیل و حق اعتراض بصورت علنی و مخفیانه اعدام گشتند و دست و پایشان قطع گردید و بلوچستان با این همه جوان مستعد بلوچ بجای کسب مقام نخست سطح سواد و علم و شاخص های توسعه یافتگی در میزان اجرای حکم اعدام در ایران مقام اول را کسب نمود .
جز اینکه بزرگترین قرارگاه عملیاتی کشور که متشکل از سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و ارتش است در بلوچستان تاسیس شد و دست به کشتارها ٬ دستگیری ها ٬ شکنجه ها و اعترافگیری های اگر نگوییم بی سابقه ولی می توان گفت کم سابقه در استان زدند و هزاران جوان بلوچ از دانش آموز و کودک و کاسب و مولوی گرفته تا دانشجو و فعال مدنی و روزنامه نگار قربانی گشتند و این رفتارها چنان ددمنشانه بود که بسیاری از مردم بلوچ که تا چندی قبل صادقانه با تمام نامهربانی هایی که از جانب برادران سیستانی دیده بودند زندگی می کردند و شاید اگر دو سه سال پیش خون از دماغ یک سیستانی می آمد و آرامشش بهم می خورد بسیاری از مردم بلوچ آرام نمی گرفتند چرا که دوست و همشهریشان دوچار مشکل گشته بود اما پس از این دو سال اوضاع چنان تغییر نموده که به جرات می توان گفت عبدالمالک ریگی بدل به محبوب ترین فرد برای جوانان بلوچ گشته و بسیاری او را همچون یک رهبر و قدیس الگو ی خود قرار داده اند بطوریکه براحتی می توان جوانانی را دید که با گذاشتن کلاه و طرز صحبت کردن و... می خواهند خود را شبیه اش نمایند برخی نیز پا را فراتر نهاده و رهسپار کوه ها و بیابان ها میگردند تا برای لحظه ایی دیدارش نمایند یا در همانجا مانده و عضو گروهش گردند تا با آمادگی برای عملیاتهای خونبارش حق پایمال شده خود را بگیرند البته از کسی که برادر و قومش در جاده همچون شهیدان عظیم براهویی و احمد هاشمزهی بدون هیچ جرمی کشته شده و یا دانش آموز بوده و قاتلش آزاد گشته و هیچ نهادی حاضر به پاسخگویی نیست انتظاری جز این راه خشونتبار نباید داشت چرا که خشونت خشونت ببار می آورد و این یک اصل پذیرفته شده است .
آری این است عملکرد مسئولان استان و نمایندگان زابلی و بلوچ استان طی این چهار سال٬ آیا جز اینست که این افراد ( مسئولان استان ) مسئول تمام نابسامانی ها و ناامنی ها یند و روزی بخاطر ارتکاب این جنایات دهشتناک باید محاکمه شوند؟ چراکه آنان مسئول مستقیم آوارگی ٬ بیچارگی ٬ بیخانمان و یتیم شدن هزاران خانوداه بلوچ اند .
در عملکرد مسئولان استان چیزی جز قتل ٬ کشتار ٬ شکنجه ٬ ایجاد ناامنی ٬ خونریزی ٬ قطع دست و پا و دستگیری و اعترافگیری های گسترده نمی بینیم . با این عملکرد آقایان و ایجاد چنین جو متشنج و تنشزا در استان عدم پیشرفت و توسعه و فرار سرمایه چیز غیر قابل انتظاری نیست .
شاید بهمین دلیل با شد که مسئولان استانی که صحبت از اجرای صد در صد مصوبات سفر ریس جمهور می کردند علاقه ایی به سفر ایشان ندارند و اوضاع امنیتی را بدتر از آن که هست می کنند و جلوه می دهند چرا که با امدن احمدی نژاد به بلوچستان عملکرد ضعیف آقایان نمایان گشته و دستشان رو می شود.
http://www.yekensan33.blogspot.com/
چند روزی تا انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نمانده انتخاباتی که شاید بتوان گفت طی این سی سال از حساسیت ویژه ایی برخوردار بوده و هست . از یک سو اوضاع بسیار بد خارجی کشور و تصویب قطعنامه های متعدد تحریمی علیه ایران و از طرفی اوضاع داخلی که بیشتر به یک پازل بهم ریخته می ماند ( چرا که هیچ کس سر جای خود نیست مثلا آخوندی که در مسجد باید روضه بخواند صحبت از راه اندازی راکتور اتمی می نماید و بسیجی که سطح سوادش در حد خواند نوشتن است طرح عمرانی اجرا میکند ٬ نان ٬ کپسول گاز و بنزین سهمیه بندی شده ٬ کارمندان دولت فقط می توان گفت زنده اند ٬ چرا که بر اثر مشکلات فراوان معیشتی و قرض هایی که اقساطشان تا تا پایان عمر و حتی بعد از مرگشان ادامه دارد از وجودشان چیزی جز پوستی بر استخوان نمانده ٬ مردم عادی نیز طی این سی سال و خصوصا دو سال اخیر وضع بهتری ندارند فعالین حقوق بشر هم که هر صدا یا فریادی از آنان به شدیدترین و بیرحمانه ترین صورت سرکوب و خفه می گردد و ایران سردمدار اعدام جهان گشته است .خلاصه اینکه مشکلات مادی از یک طرف و جو اختناق و خفقان از طرف دیگر دست به دست هم داده و باعث ایجا د موجی از نارضایتی در مردم گشته مردمی که از ترس جان نمی توانند صحبت کنند و شاید با عدم شرکت در انتصابات هشتم فریاد در حنجره مانده و بغض فرو خوردشان را بنمایش بگذارند .
اوضاع فوق شمه کوچکی از دریای مشکلات مردم ایران است ٬ مردمی که در یکی از غنی ترین و ثروتمندترین کشورهای جهان ساکنند ٬ اما آرزو می نمایند ای کاش بجای اینکه ایرانی بدنیا آمدند لبنانی ٬ ونزوئلایی و عراقی بودند چرا که در آن صورت شاید بهره ایی از ثروت ایران می بردند و با تمام وجود معنای نفت بشکه ایی صد دلار را می دانستند و شاید در آن صورت نفت سر سفره شان می آمد.
وضع مردم بلوچستان نیز جدا از وضع مردم کشور نیست ٬ اما تنها چیزی که باعث تفاوت فاحش بین این دو میگردد عملکرد تبعیض آمیز و منفی مسئولان استان است بطوریکه اگر در یک رده بندی بخواهیم عملکرد مسئولان کلان کشوری را در رده بندی بد قرار دهیم عملکرد مسئولان عمدتا زابلی سیستان و بلوچستان را می توان بدتر و یا بهتر بگویم وحشیانه و وحشتناک دانست .
بعنوان نمونه حسینعلی شهریاری نماینده مجلس ( که دوباره نیز کاندید گشته ) طی این چهار سال چه کرده جز اینکه با پا فشاری او دهمرده تندرو و متعصب بر منصب استانداری تکیه زد و با کشاندن بودجه به سمت زابل و فرماندار نمودن بسیجی بی ترمز نوری در زاهدان و هزاران کار دیگر عملا شمشیر را از رو بست و چه ها که نکرد .
آیا جز این است که با عملکرد منفی این به اصطلاح نماینده آخوند نکونام با اختیارات فراوان به استان اعزام گشت تا در سایه احکام قضایی در دادگاه های زیر زمینی و مستقلش هزاران بلوچ بدون داشتن وکیل و حق اعتراض بصورت علنی و مخفیانه اعدام گشتند و دست و پایشان قطع گردید و بلوچستان با این همه جوان مستعد بلوچ بجای کسب مقام نخست سطح سواد و علم و شاخص های توسعه یافتگی در میزان اجرای حکم اعدام در ایران مقام اول را کسب نمود .
جز اینکه بزرگترین قرارگاه عملیاتی کشور که متشکل از سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و ارتش است در بلوچستان تاسیس شد و دست به کشتارها ٬ دستگیری ها ٬ شکنجه ها و اعترافگیری های اگر نگوییم بی سابقه ولی می توان گفت کم سابقه در استان زدند و هزاران جوان بلوچ از دانش آموز و کودک و کاسب و مولوی گرفته تا دانشجو و فعال مدنی و روزنامه نگار قربانی گشتند و این رفتارها چنان ددمنشانه بود که بسیاری از مردم بلوچ که تا چندی قبل صادقانه با تمام نامهربانی هایی که از جانب برادران سیستانی دیده بودند زندگی می کردند و شاید اگر دو سه سال پیش خون از دماغ یک سیستانی می آمد و آرامشش بهم می خورد بسیاری از مردم بلوچ آرام نمی گرفتند چرا که دوست و همشهریشان دوچار مشکل گشته بود اما پس از این دو سال اوضاع چنان تغییر نموده که به جرات می توان گفت عبدالمالک ریگی بدل به محبوب ترین فرد برای جوانان بلوچ گشته و بسیاری او را همچون یک رهبر و قدیس الگو ی خود قرار داده اند بطوریکه براحتی می توان جوانانی را دید که با گذاشتن کلاه و طرز صحبت کردن و... می خواهند خود را شبیه اش نمایند برخی نیز پا را فراتر نهاده و رهسپار کوه ها و بیابان ها میگردند تا برای لحظه ایی دیدارش نمایند یا در همانجا مانده و عضو گروهش گردند تا با آمادگی برای عملیاتهای خونبارش حق پایمال شده خود را بگیرند البته از کسی که برادر و قومش در جاده همچون شهیدان عظیم براهویی و احمد هاشمزهی بدون هیچ جرمی کشته شده و یا دانش آموز بوده و قاتلش آزاد گشته و هیچ نهادی حاضر به پاسخگویی نیست انتظاری جز این راه خشونتبار نباید داشت چرا که خشونت خشونت ببار می آورد و این یک اصل پذیرفته شده است .
آری این است عملکرد مسئولان استان و نمایندگان زابلی و بلوچ استان طی این چهار سال٬ آیا جز اینست که این افراد ( مسئولان استان ) مسئول تمام نابسامانی ها و ناامنی ها یند و روزی بخاطر ارتکاب این جنایات دهشتناک باید محاکمه شوند؟ چراکه آنان مسئول مستقیم آوارگی ٬ بیچارگی ٬ بیخانمان و یتیم شدن هزاران خانوداه بلوچ اند .
در عملکرد مسئولان استان چیزی جز قتل ٬ کشتار ٬ شکنجه ٬ ایجاد ناامنی ٬ خونریزی ٬ قطع دست و پا و دستگیری و اعترافگیری های گسترده نمی بینیم . با این عملکرد آقایان و ایجاد چنین جو متشنج و تنشزا در استان عدم پیشرفت و توسعه و فرار سرمایه چیز غیر قابل انتظاری نیست .
شاید بهمین دلیل با شد که مسئولان استانی که صحبت از اجرای صد در صد مصوبات سفر ریس جمهور می کردند علاقه ایی به سفر ایشان ندارند و اوضاع امنیتی را بدتر از آن که هست می کنند و جلوه می دهند چرا که با امدن احمدی نژاد به بلوچستان عملکرد ضعیف آقایان نمایان گشته و دستشان رو می شود.
http://www.yekensan33.blogspot.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر